عید غدیرخم برعاشقان ولایت مبارک باد

تغییر وبلاگ به سایت

                                                       بسم الله الرحمن الرحیم

 

ضمن عرض تسلیت فاجعه ی منا به محضر ولی عصر (ارواحنا له الفداه) و بازماندگان قربانیان. 

 

 

 

همزمان با آغاز سال تحصیلی جدید، سایت کانون مهدویت تسنیم با آدرس:

 

Http://www.ktasnim.ir

 

 آغاز به کار کرد.

 

من بعد این وبلاگ به روز نخواهد شد و اطلاع رسانی و سایر فعالیت های مجازی کانون در قالب سایت صورت خواهد گرفت.

 

+ دستان مشتاقت را به گرمی می فشاریم، اینجا، کانون مهدویت تسنیم

صبح های جمعه

نقش زنان در ظهور امام زمان (عج)

الف) حضور پنجاه زن در بين ياران امام

اولين گروه از زنانى كه به محضر امام زمان مى‏شتابند آنهايند كه در آن ايّام مى‏زيسته‏اند و همانند ديگر ياران امام، عليه‏السلام، به هنگام ظهور در حرم امن الهى به‏خدمت امام، عليه‏السلام، مى‏رسند. در اين‏باره دو روايت وجود دارد:

روايت اول: امّ سلمه ضمن حديثى درباره علايم ظهور، از پيامبر روايت كرده است كه فرمود:

يعوذ عائذ من الحرم فيجتمع الناس إليه كالطّير الوارده المتفرقه حتّى يجتمع إليه ثلاث مأه و أربعه عشر رجلاً فيه نسوه فيظهر على كلّ جبّار و ابن جبّار...3

در آن هنگام پناهنده‏اى به حرم امن الهى پناه مى‏آورد و مردم همانند كبوترانى كه از چهار سمت به يك سو هجوم مى‏برند به‏سوى او جمع مى‏شوند تا اينكه در نزد آن حضرت سيصد و چهارده‏نفر گرد مى‏آيند كه برخى از آنان زن مى‏باشند كه بر هر جبار و جبار زاده‏اى پيروز مى‏شود.4

روايت دوم: جابربن يزيد جعفى، ضمن حديث مفصلى از امام باقر، عليه‏السلام، در بيان برخى نشانه‏هاى ظهور نقل كرده كه:

و يجيى‏ء واللَّه ثلاث مأه و بضعه عشر رجلاً فيهم خمسون امراه يجتمعون بمكه على غير ميعاد قزعاً كقزع الخريف يتبع بعضهم و هى‏الآيه الّتى قال اللَّه: أينما تكونوا يأت بكم اللَّه جميعاً إنّ اللَّه على كلّ شى‏ء قدير...5

به‏خدا سوگند، سيصد و سيزده نفر مى‏آيند كه پنجاه نفر از اين عده زن هستند كه بدون هيچ قرار قبلى در مكه كنار يكديگر جمع خواهند شد. اين است معناى آيه شريفه: هرجا باشيد خداوند همه شما را حاضر مى‏كند. زيرا او بر هر كارى توانا است.

پنجاه زن از سيصد و سيزده نفر!

نكته شگفت در اين دو روايت اين است كه مى‏فرمايد: سيصد و سيزده مرد گرد آيند كه پنجاه نفر ايشان زن هستند!

دوم آنكه: در روايتى كه نام ياران برشمرده شده است نام هيچ زنى وجود ندارد.6

در پاسخ اين شبهه مى‏توان گفت: اين چند نفر در زمره همان سيصد و سيزده نفر هستند. زيرا اولاً امام، عليه‏السلام، مى‏فرمايد: فيهم؛ يعنى در اين عده پنجاه زن مى‏باشد.

دوم: شايد تعبير مردان بدين سبب باشد كه بيشتر اين افراد مرد هستند و اين كلمه از باب فزونى عدد مردان، چنين ذكر شده است.

سوم: اگر مقصود همراهى خارج از اين عده بود امام مى‏فرمود: معهم، نه اينكه بفرمايد فيهم، زيرا اين سيصد و سيزده نفر مانند عدد اصحاب بدر برشمرده شده‏اند و همه ياران و فرماندهان عالى‏رتبه و ازنظر مقام و قدرت درحد بسيار بالايى هستند كه برخى با ابر جابه‏جا مى‏شوند و اينها بدون شك با بقيه مردم آن زمان فرق بسيار دارند. بنابراين اگر بگوييم آنها جزو همان سيصد و سيزده نفر هستند براى آنها رتبه و موقعيت ويژه قائل شده‏ايم و اگر بگوييم در زمره ياران ديگر حضرت باشند از امتياز كمترى برخوردارند.

ب) زنان آسمانى

دسته دوم چهارصد بانوى برگزيده هستند كه خداوند براى حكومت جهانى حضرت ولى‏عصر، عليه‏السلام، در آسمان ذخيره كرده است و با ظهور آن حضرت به همراه حضرت عيسى، عليه‏السلام، به زمين مى‏آيند.

ابوهريره از پيامبر، صلّى‏اللَّه عليه و آله، روايت كرده كه:

ينزل عيسى بن مريم على ثمان ماه رجل و أربع مائه امرأه خيار من على الأرض و أصلح من مضى.

عيسى‏بن مريم به همراه هشتصد مرد و چهارصد زن از بهترين و شايسته‏ترين افراد روى زمين فرود خواهد آمد.

آيا اين زنان از امتهاى پيشين هستند يا امت اسلامى زمان پيامبر، صلّى‏اللَّه‏عليه‏وآله، و معصومين، عليهم‏السلام؛ يا از دورانهاى مختلف؟ آنها از چه زمان و به چه علت به آسمان برده شده‏اند و براى عهده‏دارى منصبى در حكومت حضرت مى‏آيند يا براى مسايل ديگر؟ اينها پرسش‏هايى است كه اين حديث از آنها چيزى نمى‏گويد.

ج ) رجعت زنان

سومين گروه از ياوران حضرت بقيهاللَّه، عليه‏السلام، زنانى هستند كه خداوند به بركت ظهور امام زمان آنها را زنده خواهد كرد و بار ديگر به دنيا رجعت خواهند نمود. اين گروه دو دسته‏اند: برخى با نام و نشان از زنده شدنشان خبر داده شده و برخى ديگر فقط از آمدنشان سخن به‏ميان آمده است.

در منابع معتبر اسلامى نام سيزده زن ياد مى‏شود كه به هنگام ظهور قائم آل محمد، صلّى‏اللَّه‏عليه‏وآله، زنده خواهند شد و در لشكر امام زمان به مداواى مجروحان جنگى و سرپرستى بيماران خواهند پرداخت.

طبرى در دلائل الامامه، از مفضل‏بن عمر نقل كرده كه امام صادق فرمود:

همراه قائم [آل محمد، صلّى‏اللَّه‏عليه‏وآله] سيزده زن خواهند بود.گفتم آنها را براى چه كارى مى‏خواهد؟ فرمود: به مداواى مجروحان پرداخته، سرپرستى بيماران را به‏عهده خواهند گرفت. عرض كردم: نام آنها را بفرماييد. فرمود: قنواء دختر رشيد هجرى، ام ايمن، حبابه والبيه، سميه [مادر عمار ياسر]، زبيده‏ام خالد احمسيّه، ام سعيد حنفيه، صيانه ماشطه، ام خالد جهنّيه.7

صيانه ماشطه در زمان حضرت موسى مى‏زيسته است و مادر عمار ياسر در ابتداى بعثت به شهادت رسيد. حبابه در زمان على، عليه‏السلام، و قنواء در زمان امام حسن و امام حسين، عليه‏السلام، و بقيه در زمان‏هاى ديگر زندگى مى‏كرده‏اند.

اين گروه سيزده نفرى رجعت خواهند كرد و خداوند براى قدردانى از آنها، به بركت امام زمان آنها را زنده خواهد كرد.

در اين روايت امام صادق، عليه‏السلام، از آن سيزده زن فقط نام نه نفر را ياد مى‏كند. در كتاب خصايص فاطميّه8 به‏نام نسبيه، دختر كعبه مازينه، و در كتاب منتخب‏البصائر به‏نام وتيره و أحبشيه اشاره شده است.9

3. صدوق، محمد بن على بن الحسين، كمال‏الدين، ج 2، ص50؛ الطوسى، محمد بن الحسن، 

الغيبه، ص ۴۷۶

4.الهيثمى، نورالدين على‏بن ابى بكر، مجمع‏الزوائد، ج 7، ص315؛ معجم احاديث الإمام 

المهدى، ج 1، ص 500.

5. همان.

6. المجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 223.

7. الطبرى، محمد بن جرير، دلائل الامامه، ص 314.

8. همان، ص 260.

9. رياحين الشريعه، ج 5، ص 41؛ به نقل از خصايص فاطميه.

〓جنبش جهانی سایبری صامدون(jcs)〓

صبح های جمعه

مثل هر بار برای تو نوشتم:

 
دل من خون شد ازین غم، تو کجایی؟

و ای کاش که این جمعه بیایی!

دل من تاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره، مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟


تو کجایی؟ تو کجایی...

 

و تو انگار به قلبم بنویسی:

که چرا هیچ نگویند

مگر این منجی دلسوز ، طرفدار ندارد ، که غریب است؟

و عجیب است

که پس از قرن و هزاره

هنوزم که هنوز است

دو چشمش به راه است

و مگر سیصد و اندی نفر از شیفتگانش ، زیاد است

که گویند

به اندازه یک « بدر » علمدار ندارد!

و گویند چرا این همه مشتاق ، ولی او سپهش یار ندارد!
 
 
 

    ادامه مطلب...
ادامه نوشته

بزرگترین  شعائرالهی که بایداحیا کنید همین نظام خانواده است

 

جلسه پنجم  دوره بالاتراز فرشتگان ,درتالار طباطبایی دانشکده پزشکی

باحضوراستاد ارجمند حاج آقا موسویان برگزار شد.

استاد درآغاز این جلسه، مسیر کمال انسان در عالم هستی را متذکر

میشوند. به این صورت که : انسان چون دارای اختیار است، خصوصیات

کمالی انسان نیز در اختیار اوست.


مقام ملائکه ثابت است، بالاتر نمیرد، اما این انسان است که میتواند از

ملائکه نیز بالا تر رود و این کمال به واسطه اختیار او محقق میشود.لازمه

انتخابات گری انسان، وجود خیر و شر است . خداوند در قرآن کریم

میفرماید :


" ما شما را با خیر و شر امتحان میکنیم و همچنین بعضی را با بعضی دیگر

امتحان میکنیم "

بنابراین مسیر حقیقی کمال انسان در جدال تاریخی بین حق و باطل ( خیر

و شر) است....

ادامه گزارش را در ادامه مطلب مطالعه فرمایید.

ادامه نوشته

جهش های علمی به معنای واقعی(ادامه)

علم را باید کشف و تولید کرد، البته ابزار آن عالم شدن است.

پس از آن که یک ملت توانست علم دیگران را فراگیرد و وارد میدان علم شود، آن گاه خودش باید علم تولید

کند.این، یک جهاد می خواهد. کسی که چشمش به آینده ی مادی خود است و چند سالی _ که معلوم هم

نیست چقدر خواهد بود_زندگی می کند و به فکر تأمین آن است، نمی تواند خودش را در این جهاد مخلصانه

و خالصانه وارد کند. ما مشاهده می کنیم که در فرهنگ بعضی از مردم ما، در میدان هایی جای تلاش و تن

به  آب و آتش زدن هست؛ اما در میدان علم کأنه به چنین تلاشی معتقد نیستند! این نمی شود.در میدان علم

باید تن به آب و آتش زد و کار کرد.در این راستا دانشگاه بسیار مهم است. علم برای یک کشور بسیار مهم

است.فهمیدن این که کدام علم و چگونه تلاش علمی برای یک کشور می تواند آینده ساز باشد،بسیار مهم

است. یک ملت هنگامی می تواند در میدان علم شأنی کسب کند که در این زمینه حرفی برای گفتن داشته

باشد.علم را باید تولید کرد؛ همچنین از این علم باید بهره برد؛ برای این منظور باید علم دانشگاه به صنعت و

به بازار مصرف علم _ چون علم مصرف می شود _ وصل شود؛ اگر چنین شد،تولید پرنشاط تر، انبوه تر،

جهت دارتر و کاربردی ترخواهد شد و قهراً می دانند که درباره ی چه باید تحقیق کنند.وقتی صنعت یک

کشور به علم متصل شد،شکوفایی و پیشرفت به بار می نشیند.این گونه کارها لازم است.وصل کردن

پژوهش به صنعت لازم است؛ البته نباید از استعدادها و نیروها و سرمایه های داخلی هم غافل شد، چرا که

مسأله ی علم و تولید علم و شکوفاکردن استعدادها در داخل، یک امر جدی و حیاتی است.

صبح های جمعه

ظهور شخصی 

چه باید بکنیم؟چه کار کردیم که به این چیزها مبتلا می شویم؟فکر این را باید بکنیم، آخر ما چکار کردیم

که بی سرپرست ماندیم؟

 

 

اشکلال در این است که خومان را اصلاح نمی کنیم و نکردیم و نخواهیم کرد! حاظر نیستیم خودمان را

اصلاح کنیم!

هرکس باید به فکر خود باشد و راهی برای ارتباط با حضرت حجت(عج ) و فرج شخصی خود پیدا

کند، خواه ظهور و فرج آن حضرت دور باشد، یا نزدیک !

با اینکه ارتباط و وصل با آن حضرت و فرج شخصی،امری اختیاری ماست؛ به خلاف ظهور فرج

عمومی، با این حال چرا به این اهمیت نمی دهیم که چگونه با آن حضرت ارتباط برقرار کنیم و از این

مطلب غافل هستیم، ولی به ظهور و رویداد عمومی آن حضرت اهمیت می دهیم؟؟ و حال این که اگر

برای فرج شخصی به اصلاح خود نپردازیم، بیم آن است که در ظهور آن حضرت از او فرارکنیم،

چون راهی که می رویم، راه کسانی هست که اهم و مهمی قائل نیستند.

حضرت نبی اکرم (ص)  فرمودند:

آیا شما را به درد و درمانتان خبر ندهم؟ درد شما، گناهان و درمان تان، استغفار است.

کتاب نگین عرفان،آیت الله بهجت

جهش های علمی به معنای واقعی(ادامه)

پیامبر ما در 14 قرن پیش فرمودند:"اطلبوالعلم ولو بالصین"

اگر علم در نقطه ی دور دستی هم باشد،بروید آن را یاد بگیرید، باید از علمای آن ها

هم استفاده کنید و آن ها را در علم و صنعت مورد استفاده قرار دهید.بنابراین بایداز 

علم و اندوخته های صنعتی دیگران هم استفاده کنید؛اما خود ما هم باید برای یاد 

گرفتن و تولید(ساختن) تلاش کنیم.

 

رهبر معظم انقلاب  تولید را مساوی جهاد فی سبیل الله  برشمرده اند و در تعریف

آن آورده اند:

" مقصودم فقط تولید کالا نیست؛تولید در یک گستره ی وسیع باید شعار ملت باشد.

تولید کار، تولید صنعت، تولید علم، تولید فناوری، تولید ثروت، تولید معرفت، تولید

فرصت، تولید عزت و منزلت، تولید اعتماد به نفس،تولید کالا و تولید انسان های

کارآمد؛ این ها همه تولید است.

رمز سعادت ملت ما در این است که دراین گسترده ی وسیع، هم دولت و هم ملت،

بر این تولید همت بگماریم.این،تامین کننده ی امنیت ملی و اقتدار و پیشرفت کشور

است؛این یک جهاد است.من امروز به شما عرض میکنم؛به خصوص شما جوان ها؛

این یک جهاد است.امروز تولید علم، تولید کار،تولید ابتکار،تولید کالا،تولید انسان

کارآمد،تولید فرصت،تولید عزت،هرکدام از اینها یک جهاد است.مجاهد فی سبیل الله

تولید کننده است؛ باید هم علم را بیاموزیم و هم علم را تولید کنیم.ما باید یک

کشور عالم شویم"

پس باید در این زمینه فرهنگ سازی کرد...

 

عید سعید فطر بر همگی مبارک

 در تنگنای روزمرگی، از پشت جاده های تاریک گناه و وسوسه، به دست های پر نیازمان آموختیم که تنها رو به

آسمان بی کران کرامت و مهربانی تو دراز شوند و در ورای سیاه ترین لحظه های تنهایی، به امید نور روشن

درگاهت، به انتظار بنشینند.

پروردگارا! زنگارهای سیاه دل را در جام طلایی رمضان شست وشو داده و با روحی تطهیر شده از هر آنچه

ناپاکی، به سویت می شتابیم.

خدایا! در ناب ترین ثانیه های راز و نیاز با تو، میهمان سفره های رنگینت بودیم و در تپش نبض تند زمان، چه زود،

بدرقه کردیم روزهای روزه داریمان را

اکنون که خورشید عید سر می زند، چشم انتظارم تا از جود و جبروت تو، خود را میان اهل رحمت و مغفرت بیابم

که این شعف، از تصور بخشش توست؛ نه از تجسم اعمالم.

و با روحی سرشار از معنویت و دل های لبریز از مهر تو، دست های در هم گره شده ای که بوی وحدت می

دهند و شعارشان همدلی است، با قدم های استواری که مقصدشان یک پارچگی است، به استقبال روز موعود

می شتابیم؛ در شکوه و عظمت نماز عید، غرق شده و با رمضان وداع می کنیم. فرشتگان آسمان، رشک می

برند به این همه یکرنگی و اتحاد ما.

به راستی، عید روزی ست که در آن معصیت تو نباشد. دستم را بگیر تا از همین نقطه، تولد دیگری را در خود

شروع کنم.

که مبادا روزهای بعد از این، عطر پاک رمضان را در یادها گم کند.

 

 

پندهای جاودانه

 

وصایای امیرامومنین بعد از ضربتخوردن:

سفارش من به شما، آن که به خدا شرک نورزید، و سنّت محمّد صلّى اللّه علیه و

آله و سلّم را تباه نکنید.

این دو ستون دین را بر پا دارید، و این دو چراغ را روشن نگهدارید، آنگاه سزاوار هیچ

سرزنشى نخواهیدبود.من دیروز همراهتان بودم و امروز مایه عبرت شما مى‏ باشم،

و فردا از شما جدا مى گردم، اگر ماندم خود اختیار خون خویش را دارم، و اگر بمیرم،

مرگ وعده‏ گاه من است، اگر عفو کنم، براى من نزدیک شدن به خدا، و براى شما

نیکى و حسنه است، پس عفو کنید. «آیا دوست ندارید خدا شما را بیامرزد» به خدا

سوگند همراه مرگ چیزى به من روى نیاورده که ازآن خشنود نباشم،و نشانه ‏هاى 

آن را زشت بدانم، بلکه من چونان جوینده آب در شب که ناگهان آن را بیابد، یا کسى

که گمشده خود را پیدا کند، از مرگ خرسندم که: «و آنچه نزد خداست براى نیکان

بهتر است»

شما را به ترس از خدا سفارش مى ‏كنم، به دنيا پرستى روى نياوريد، گر چه به

سراغ شما آيد، و بر آنچه از دنيا از دست مى ‏دهيد اندوهناك مباشيد، حق را

بگوييد، و براى پاداش الهى عمل كنيد و دشمن ستمگر و ياور ستمديده باشيد.

شما را، و تمام فرزندان و خاندانم را، و كسانى را كه اين وصيّت به آنها مى ‏رسد، به

ترس از خدا، و نظم در امور زندگى، و ايجاد صلح و آشتى در ميانتان سفارش

مى‏كنم، زيرا من از جدّ شما پيامبر (ص) شنيدم كه مى ‏فرمود:

«اصلاح دادن بين مردم از نماز و روزه يك سال برتر است». خدا را خدا را !در باره

يتيمان، نكند آنان گاهى سير و گاه گرسنه بمانند و حقوقشان ضايع گردد.

خدا راخدا را! درباره همسايگان، حقوقشان را رعايّت كنيد كه وصيّت پيامبر (ص) 

شماست، همواره به خوش رفتارى با همسايگان سفارش مى‏ كرد تا آنجا كه  گمان

برديم براى آنان ارثى معيّن خواهد كرد.

خدا را خدا را ! درباره قرآن، مبادا ديگران در عمل كردن به دستوراتش از شما پيشى

گيرند.

خدا را خدا را ! درباره نماز، چرا كه ستون دين شماست.خدا را خدا را ! درباره خانه

خدا،تا هستيد آن راخالى مگذاريد، زيرا اگر كعبه خلوت شود،مهلت داده نمى‏ شويد.

خدا را خدا را ! درباره جهاد با اموال و جانها و زبان‏هاى خويش در راه خدا. بر شما باد

به پيوستن بايكديگر، و بخشش همديگر، مبادا از هم روى گردانيد، و پيوند دوستى

را از بين ببريد.

امر به معروف و نهى از منكر را ترك نكنيد كه بدهاى شما بر شما مسلّط مى‏ گردند،

آنگاه هر چه خدا را بخوانيد جواب ندهد.

پسر جانم! پس از من تو ولى امرى و صاحب خون من هستى اگراو را ببخشى خود

دانى و اگر بقتل رسانى در برابر يك ضربتى كه بمن زده است يك ضربت به او بزن.

چون امام على _عليه السلام _ در اثر سمى كه به وسيله شمشير از راه خون وارد

بدن نازنينش شده بود بي حال گشت و قادر به حركت نبود لذا در اين مدت نمازش را

نشسته مي خواند و دائم در ذكر خدا بود،شب 21 رمضان كه رحلتش نزديك شد

دستور فرمودند براى آخرين ديدار اعضاى خانواده او را حاضر نمايند تا درحضور همگى

وصيتى ديگر كنند.

اولاد امیر المومنین _عليه السلام _ در اطراف وى گردگشتند و درحالي كه چشمان

آنها از گريه سرخ شده بود به وصاياى آن جناب گوش مي دادند:

ابتداى سخنم شهادت بيگانگى ذات لا يزال خداوند است و بعد به رسالت محمد بن

عبدالله _صلى الله عليه و آله _ كه پسر عم من و بنده و برگزيده خداست،بعثت او از

جانب پروردگار است و دستوراتش احكام الهى است،مردم را كه در بيابان جهل و

نادانى سرگردان بودند به صراط مستقيم و طريق نجات هدايت فرموده‏ و به روز

رستاخيز از كيفر اعمال ناشايست بيم داده است.

اى فرزندان من،شما را به تقوى و پرهيزكارى دعوت مي كنم و به صبر وشكيبایى در

برابر حوادث و ناملايمات توصيه مي نمايم. پاى بنددنيا نباشيد و برآنچه از دست شما

رفته حسرت نخوريد،شما را به اتحاد و اتفاق سفارش ميكنم و ازنفاق و پراكندگى بر

حذر ميدارم،حق و حقيقت را هميشه نصب العين قرار دهيد و در همه حال چه

هنگام غضب و اندوه و چه در موقع رضا و شادمانى از قانون ثابت عدالت پيروى كنيد.

اى فرزندان من،هرگز خدا را فراموش مكنيد و رضاى او را پيوسته در نظر بگيريد با

اعمال عدل و داد نسبت به ستمديدگان و ايثار و انفاق به يتيمان و درماندگان،او را

خشنود سازيد،در اين باره از پيغمبر _صلى الله عليه و آله_ شنيدم كه فرمود هر كه

يتيمان را مانند اطفال خود پرستارى كند بهشت خدا مشتاق لقاى او مي شود و هر

كس مال يتيم را بخورد آتش دوزخ در انتظار او مي باشد.

در حق اقوام و خويشاوندان صله رحم و نيكى نمایيد و از درويشان و مستمندان

دستگيرى كرده و بيماران را عيادت كنيد،چون دنيا محل حوادث است بنابراين خود را

گرفتار آمال و آرزو مكنيد و هميشه درفكر مرگ و جهان آخرت باشيد،باهمسايه‏ هاى

خود به رفق و ملاطفت رفتار كنيدكه از جمله توصيه‏ هاى پيغمبر_صلى الله عليه و

آله_  نگهدارى حق همسايه است.احكام الهى و دستورات شرع را محترم شماريد

و آنها را با كمال ميل و رغبت انجام دهيد،نماز و زكوة و امر بمعروف و نهى از منكر را

به جا آوريد و رضايت خدا را در برابر اطاعت فرامين او حاصل كنيد.

اى فرزندان من،از مصاحبت فرو مايگان و ناكسان دورى كنيد و با مردم صالح و متقى

همنشين باشيد،اگر در زندگى امرى پيش آيد كه پاى دنيا و آخرت شما در ميان

باشد از دنيا بگذريد و آخرت را بپذيريد،در سختي ها و متاعب روزگار متكى به خدا

باشيد و در انجام هر كارى از او استعانت جویيد،با مردم به رأفت و مهربانى و خوش

رویى و حسن نيت رفتار كنيد و فضائل نفسانى مخصوصا تقوى و خدمت به نوع را

شعارخود سازيد،كودكان خود را نوازش كنيد و بزرگان و سالخوردگان را محترم

شماريد .

اولاد امام على _عليه السلام _ خاموش نشسته و در حالي كه غم و اندوه گلوى

آنها را فشار مي داد به سخنان دلپذير و جان پرور آن حضرت گوش مي دادند،تا اين

قسمت از وصيت على _عليه السلام _ درس اخلاق و تربيت بود كه عمل بدان هر

فردى را به حد نهایى كمال ميرساند.

آن حضرت اين قسمت از وصيت خود را با جمله "لا حول و لا قوة الا بالله العلى

العظيم "به پايان رسانيد و آن گاه از هوش رفت و پس از لحظه‏ اى چشمان خدابين

خود را نيمه باز كرد و فرمود:اى حسن سخنى چند هم با تو دارم،امشب آخرين شب

عمر من است. چون در گذشتم مرا با دست خود غسل بده و كفن بپوشان و خودت

مباشر اعمال كفن و دفن من باش و بر جنازه من نماز بخوان و در تاريكى شب دور از

شهر كوفه جنازه مرا در محلى گمنام بخاك سپار تا كسى از آن آگاه نشود.

عموم بنى ‏هاشم مخصوصا خاندان علوى در عين خاموشى گريه مي كردند و قطرات

اشک از چشمان آنها بر گونه‏ هايشان فرو مي غلطيد،امام حسن _عليه السلام_

كه از همه نزديك تر نشسته بود از كثرت تأثر و اندوه،امام _ عليه السلام _ را متوجه

حزن و اندوه خود نمود.امام على_ عليه السلام _ فرمودند:

اى پسرم صابر و شكيبا باش و تو و برادرانت را در اين موقع حساس بصبر و بردبارى

توصيه ميكنم.

سپس فرمود: از محمد هم مواظب باشيد او هم برادر شما و هم پسر پدر شما

است و من او را دوست دارم.

امام _ عليه السلام _ مجددا از هوش رفتند و پس از لحظه‏ اى تكانى خوردند و به

امام حسين _عليه السلام _ فرمودند:

پسرم زندگى تو هم ماجرائى خواهد داشت فقط صابر و شكيبا باش كه ان الله يحب

الصابرين .

در اين هنگام امام _ عليه السلام _ در سكرات موت بود و پس از لحظاتى چشمان

مباركش به آهستگى فرو خفت و در آخرين نفس فرمود:

اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله.

خدایا شال سیاه ما را مرحمی بردل فرزندش قراربده

منابع:

نهج البلاغه،نامه های 23 و 47

باب مقاتل الطالبیین کتاب ارشاد_شیخ مفید

إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏

إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ (۱)

وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ (۲)

لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (۳)

تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ (۴)

سَلامٌ هِیَ حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ (۵)

 

با توجه به آیات سوره قدر می‌توان به فضیلت‌های شب قدر پی برد:
۱. قرآن در آن نازل شده است.
۲. عبادت و احیای آن معادل بیش از هزار ماه است.
۳. خیرات و برکات الهی در آن شب نازل می‏شود.
۴. رحمت خاص خدا شامل حال بندگان می‏گردد.
۵. فرشتگان و روح در آن شب نازل می‏گردند.

شب قدر از شب‌های مقدس و متبرک اسلامی است. خداوند در قرآن مجید از آن به

بزرگی یاد کرده و سوره‌ای نیز به نام «سوره قدر» نازل فرموده است. در تمام سال،

شبی به خوبی و فضیلت شب قدر نمی‌رسد. این شب، شب نزول قرآن، شب فرود

آمدن ملائکه و روح نیز نام گرفته است. عبادت در شب قدر برتر از عبادت هزار ماه

است. در این شب، مقدرات یک سال انسان‌ها و روزی‌ها، عمرها و امور دیگر

مشخص می‌شود. ملائکه در این شب بر زمین فرود می‌آیند، نزد امام زمان(عج)

می‌روند و آنچه را برای بندگان مقدر شده بر ایشان عرضه می‌دارند. شب‌زنده‌داری و

تلاوت قرآن و مناجات و عبادت در این شب، بسیار توصیه و تأکید شده است.

عظمت و فضیلت این شب بر سایر شبها را از این امور می‌توان به دست

آورد:

۱) آمرزش گناهان: پیامبر خدا(ص) در تفسیر سوره «قدر» فرمودند:

«هر کس شب قدر را احیا بدارد و مؤمن باشد و به روز جزا اعتقاد داشته باشد،
تمامی گناهانش آمرزیده میشود.»


۲) قلب رمضان: امام صادق(ع) فرمودند:

«از کتاب خدا استفاده می‌شود که شماره ماههای سال نزد خداوند، دوازده ماه
است و سرآمد ماهها ماه رمضان است و قلب ماه رمضان لیلة القدر است.»


۳) نزول قرآن: طبق روایات، مجموع قرآن در شب قدر دفعی و یکباره بر پیامبر (ص)

نازل شده است. این نزول دفعی و یکباره قرآن است، اما نزول تدریجی قرآن طی 23

سال دوران نبوت پیامبر گرامی(ص) به صورت الفاظ نازل شده است.
۴) برتر از هزار ماه: نزول همه‌ی ملائکه و روح در شب قدر بر زمین و سلام دادن بر

بندگان خدا نشانه شرافت آن بر هزار ماه است. امام باقر(ع) فرمودند:

«عمل صالح در شب قدر از قبیل نماز، زکات و کارهای نیک دیگر بهتر است از عمل
در هزار ماهی که در آن شب قدر نباشد.»

فرصت شب قدر را غنیمت بدانیم

شب قدر فرصتی است زرین و طلایی برای شستشوی آینه دل. این شب بهترین

فرصت است تا خوبی‌ها را جایگزین بدیها، صلح و صفا را جایگزین اختلاف و تفرقه،

احسان و نیکی را جایگزین ظلم و ستم، احسان به والدین را جایگزین عاق والدین و

صله رحم را جایگزین قطع رحم نماییم. نیکو و شایسته است با صدقات قدمی در

جهت آبادانی خانه آخرت برداریم و با اعمال نیک و خیر، ثواب دو چندان ببریم.

در شب قدر که شب‌زنده‌داری می‌کنیم، خداوند نام ما را در گروه نیک‌بختان ثبت

می‌کند و آتش جهنم را بر ما حرام می‌سازد. آیا توفیقی بالاتر از این هست که آتش

جهنم بر ما حرام شود و به خدا نزدیک‌تر شویم؟

دعاهای شبهای رمضان مجموعه‌ای است روشنی‌بخش که با تکرار تلاوت آنها،

آموزش‌های آن‌ها به صورت هدف‌هایی برای ما در می‌آیند. پس هنگام خواندن این

ادعیه شایسته و بهتر است مفهوم آنها را نیز همواره مدنظر داشته باشیم و با تلاش

و کوشش به سوی این هدف‌های مطرح‌شده در دعاها گام برداریم

تسنیمی ها رانیز از دعای خیرتان بی نصیب نگذارید.التماس دعا

 

.

زنان به عرفان ، به حق و فنا نزدیک تر هستند.

چهارمین جلسه از دوره ی کارگاهی"بالاتر از فرشتگان" در تالار طباطبایی دانشکده 

پزشکی با حضور استاد گرامی، حجت الاسلام موسویان برگزار شد.

استاد ارجمند در ابتدای صحبت های خود با اشاره به مباحث جلسات گذشته

فرمودند:« سیر بحث ما این است که اگر بخواهیم زن را در فضای موجود تعریف

کنیم،باید تعریف درستی از جایگاه زن داشته باشیم تا بتوانیم یک تمدن اسلامی

شکل دهیم. نیمی از جامعه زنها هستند و اصل واساس یک اجتماع هم به خانواده

برمی گردد و تا خانواده اصلاح نشود اجتماع هم اصلاح نمی شود و تمدنی شکل

نمی گیرد.اگر تمدن غرب(به گفته ی خودشان)رو به تمامیت است،علت اصلی آن

است که خانواده جایگاهش را از دست داده است.

آقای آلسون-استاد جامعه شناسی آمریکا- نیز دراین باره می گوید: "هر جامعه ای

که زودتر غربی شود زودتر بابحران هایی مثل بحران های غرب روبرو می شود .طلاق

در کشور چین پدیده اینادر بود ولی وقتی سبکشان غربی شد نه تنها آمار طلاق

افزایش یافت بلکه هم خانگی (ازدواج سفید)هم رواج یافت."

 

ادامه گزارش در ادامه مطلب...

 

ادامه نوشته

جهش های علمی به معنای واقعی(ادامه)

وقتی علم نباشد، صنعت نیست. وقتی                                                      

صنعت نباشد، بسیاری از ثروت های

جامعه کشف نمی شود. وقتی صنعت 

نباشد همه موجودات برای به دست 

آوردن صنعت روز خرج می شود،    

دنباله روی از بیگانه و گرفتن ناگزیراز

فرهنگ بیگانه و تبعیت ناگزیر از

سیاست های بیگانه همه به دنبالش پدید

می آید؛ بنابراین نتیجه ی فقر علمی،  فقر صنعتی است،نتیجه ی فقر صنعتی  خرج کردن

همه ی سرمایه برای رسیدن به سطح زندگی معمولی و متعارف دنیایی است؛یعنی وارد

کردن صنعت مونتاژ،دائم دنبال دیگران دویدن،نفت وهسته ای و همه ی سرمایه های داخلی

را تقدیم کردن،نتیجه دیگرش این است که خیلی از استعدادهای طبیعی غیر از استعداد های

انسانی در کشورها متوقف می ماند.بنابراین علم باید در کشور ترویج شود تا ملت در دنیا

احساس عزت و اعتماد به نفس و غرور کند؛چرا که ملتی که ازعلم و دانش برخوردار بود،

فتوحات علمی داشت و توانست در دنیا در علم نوآوری کند به طور طبیعی دارای اعتماد به

نفس و عزت نفس خواهد بود. اگر این عزت نفس و این اعتماد به نفس در ملتی پدید آمد،

بسیاری از مشکلات او حل خواهد شد، کارهای  بزرگ می کند، خطر پذیری ها می کند، در

میدان های دشوار قدم برمی دارد و کوه را جا به جا می کند.کلید این کارها،علم

است.باید علم را در کشور احیا کنیم.این نقطه اصلی مسئله است.

بنابراین وظیفه ما این است که در همه رشته های علوم ، به معنای حقیقی کلمه ، احساس

عزت نفس ، احساس مولد علم بودن و فتوحات علمی ایجاد کردن را در خود به عنوان یک

ملت و یک جامعه ی علمی به وجود آوریم . حال این کار کیست ؟؟

به گفته معظم له : یکی از مهم ترین ارکانش دانشگاه هاست ...

 

جهش های علمی به معنای واقعی(ادامه)

در پست قبل گفتیم:

«دانشگاه باید بتواند یک جنبش نرم افزاری همه جانبه در اختیار کشور قرار دهد»

در این پست به معنی و مفهوم جنبش نرم افزاری می پردازیم:

«جنبش نرم افزاری، یعنی در معرفت علمی ننشینید دست خود را دراز کنید تا

دیگران بکارند و هر مقدار از میوه را که لازم نداشتند،بیاورند در دست شما

بگذارند.برو بکار،برو آبیاری کن،برو روی بنایی که دیگران ساخته اند، بنا بساز.این در

همه ی زمینه ها کاملا امکان پذیر است.17/4/73»

همان طور که در پست های قبل اشاره شد،تنها راه رسیدن به این هدف جرأت و

نوآوری در علم و نهادینه و بومی کردن آن در کشور می باشد،برای این کار نیز باید

علم محترم شمرده شود تا استعداد و سرچشمه ی درونی عناصر انسانی کشور

جوشان شود و علم بومی گردد.

رهبر انقلاب نیز در این باره می فرمایند:« سرمایه گذاری برای علم باید با این

هدف(بومی شدن علم) باشد،والّا این که دیگران فرآورده های علمی داشته باشند

و فرمول ها و کلماتی را به ما بیاموزند و ما بدون این که هیچ عمقی از آن به دست

آوریم،آن کلمات را یاد بگیریم ،به پیشرفت هیچ کشوری کمک نمی کند.

10/8/83

همه ي عالم مدیون حضرت زهرا(س)است.

هیئت هفتگی ثارالله دوشنبه شب  در خیمه ی گلزار شهدای اصفهان با

حضور حجت الاسلام، حاج آقای ویسی برگزار شد.

سخنران هیئت، با ذکر روایتی  فرمودند:«از پیامبر اکرم(ص) روایتی داریم که خداوند قبل

ازاينكه چيزي را خلق كند "حضرت فاطمه(س)" را آفريد .يعني فاطمه(س) داراي مقام بالايي است

.حال وقتي مي گوييم حضرت زهرا(س) كاملترين وجود را داردپس بقيه ي موجودات هم از وجود

ايشان وجود مي گيرند،براي همين  هم همه ي عالم از نظر وجود مديون حضرت زهرا(س)است.در

جایی پيامبر مکرم اسلام(ص) فرمودند:«زهرا را خداوند از نور خودش آفريد همانطور كه از نور

خودش من و علي را آفريد.»پس نور عالم هستي خداست و اين نور كه با "الله"_ يعني همه ي صفات

خداوند برابري مي كند_ مساوي با مقام حضرت زهرای مرضیه(س) است و از این جهت است که

حضرت فاطمه (س) حقیقت وجودی است و به ایشان زهرا(س) می گویند.پیامبر اکرم(ص) نیز فرموده

اند:"حجتنا علینا فاطمه"حجت بر ما ،فاطمه(س) است.یعنی نورانیت ما 13 معصوم از ظرف وجودی

حضرت زهرا(س) است.پس حضرت زهرا(س)دارای حقیقتی است که این حقیقت،مقام اسماء و صفات

خداست و وقتی این صفات و اسماء به صورت کامل ظاهر می شود،مقام حضرت زهرا(س) نمایان می

شود.

ادامه گزارش در ادامه ی مطلب...

اصلاً ماه رجب، ماه جوانان است...

گرچه همه ی زمان ها مخلوق خداست؛اما برخی از آن ها از شرافت و ویژگی

خاصی برخوردارند...رجب یکی از آن زمان هاست...ماهی که به تعبیر روایتی،ماه

امیرالمومنین(ع) است...ماه راه درک و بهره مندی از ولایت...ماه هدایت و شفاعت

از ولایت...

اصلاً ماه رجب،ماه جوانان است،نه جوان به معنای سن و سال؛ بلکه به معنای

صفای دل و روح...ماه جوانانی چون باقر (ع) و جواد(ع) و زینب (س) و در رأس همه

ی آن ها ،استادشان، امیرمومنان(ع)...

و چه زیبا ماهی است؛ماه خدا...و زیباتر اعتکاف آن... ماه صیقل آن دل های

پاک...دل تکانی سه روزه...پیدا کردن خود...و شاید خدای خود...!!!شروعش با استاد

عشق،"امیرمومنان(ع)"، و پایانش با استاد صبر و استقامت،"زینب کبری(س)"...آن

که در محضر پدر، درس صبر و دلدادگی آموخت...وچه لذت بخش است آموختن از

استادی که خود،شاگرد ممتاز استاد اول تاریخ،"پیامبر اسلام(ص)"، است،آن که

هرچه آموخت،از کلاس خصوصی ذات اقدسش بود...

ادامه متن را درادامه مطلب مطالعه فرمایید.

جهش های علمی به معنای واقعی(ادامه)

باید مغزهای متفکر استاد و دانشجوی ما بسیاری از مفاهیم حقوقی، اجتماعی و

سیاسی را که شکل و قالب غربی آن ها در نظر بعضی مثل وحی مُنزل است و

نمی شود درباره اش اندک تشکیکی کرد،در کارگاه های تحقیقاتی عظیم علوم

مختلف حلّاجی کنند،روی آن ها سوال بگذارند،این جزمیت ها را بشکنند .راه های

تازه ای پیدا کنند،هم خودشان استفاده کنند،هم به بشریت پیشنهاد کنند.

9/12/79

رهبر معظم انقلاب یکی از انتظارات جامعه از دانشگاه ها را چنین می دانند:

 

«دانشگاه باید بتواند یک "جنبش نرم افزاری" همه جانبه و عمیق در اختیار این کشور و

این ملّت بگذارد تا آن کسانی که اهل کار و تلاش هستند با پیشنهادها و با قالب ها

و نوآوری های علمی خودی بتوانند بنای حقیقی یک جامعه ی آباد و عادلانه مبتنی

بر تفکرات و ارزش های اسلامی را بالا ببرند،نسل دانش پژوه و محقق کشور باید

بدانند که اگر امروز برتری علمی با غربی هاست، با همت و اراده می شود کاری

کرد که در آینده ای نه چندان دور،فردا از آن ما باشد و آن ها از ما یاد بگیرند؛امروز

کشور ما از دانشگاه این را می خواهد.»

بایدزن درکثرت را به سمت زن توحیدی ببریم و نگاه توحیدی رابرزندگی حاکم کنیم.(جلسه 3 دوره)

سومین جلسه از دوره ی کارگاهی"بالاتر از فرشتگان" در روز 29/1/94 در تالار

طباطبایی دانشکده ی پزشکی با حضور استاد گرامی، حجت الاسلام موسویان

برگزار شد.

ایشان در ادامه ی جلسات گذشته,سخنان خود را با ذکراین نکته آغاز کردند:فرهنگ شرک هنوز در

جامعه ی ما خوار نشده است.

این که اولاً سیر کمالی انسان و سختی که خداوند متعال برای زندگی ما خواسته ،در درگیری با شرک

است.

خصوصیت شرک این است که حقیقتاً توهم و پوچی است و وقتی نمایش پیدا می کند که جریان

توحیدی در صحنه باشد.با توجه به همین, خصوصیت شرک این است که حتماً نگذارد توحید در صحنه

باشد و این جاست که جدال بین حق و باطل شکل می گیرد.پس اگر امروز ما بخواهیم تفسیر حقیقی

از هر چیزی داشته باشیم، باید تفسیرمان (نگاه توحیدی) را در تقابل با شرک به صحنه بیاوریم.فرهنگ

انتظار را هم باید با همین نگاه بررسی کنیم که باید اولاً وضع موجود را بشناسیم و به سمت وضع

موعود که زندگی توحیدی است،حرکت کنیم.این جاست که می شود گفت مبنا و اصل زیربنای یک

مسئله را باید در نفی شرک پیدا کنیم.

ادامه گزارش در ادامه مطلب...

ولادت امام محمدباقر(ع)

 
 
 
 

ولادت امام محمدباقر(ع) گرامی باد.

 

کاردیگری در زندگی آن حضرت هست که آن عبارت از تشکل.یعنی چه؟یعنی

این معارف را ,همین تغییر فرهنگی ومبارزه فرهنگی را یک وقت انسان

همین جور پرتاب می کند در میان جامعه ,خب این مثل بذری است که

انسان بی حساب آن را بریزد توی یک سرزمینی ,خب یک بذر سبز خواهد

شد,یکی از بین خواهد رفت ,یکی بعد از سبز شدن خشک خواهد

شد,یکی بعد از سبز شدن لگدمال خواهد شد ,ازبین خواهد رفت,خیلی

مثمر ثمر نیست این جور بذر پاشیدن.یک وفت نه ,آن باغبان ماهرآن زراعت

گر چیره دست وعاقل علاوه براینکه بذر رامی پاشد آن راحفظ می

کند,حفظ اوچیست؟به این است که یک عده را بگمارند,افرادی را مامور

کنند درسراسردنیای اسلام برای اینکه آن کسانی که تحت این تبلیغات

وتعلیمات عالیه قرار میگیرند ,این ها اشکالاتشان را با آن ها برطرف

کنندومطرح کنند,معرفت بیشتری پیدا کنند,تحت تاثیر القائات دشمن

قرارنگیرند ,اشتباه نکنند ,

پیوستگی شان راباهمدیگر حفط کنند ,خلاصه یک تضمین کافی برای سبز

شدن این بذر های سالم در آن سرزمین آماده ومستعد به وجود آوردن.

یکی از کارهای امام باقر همین بود ,که کسانی را از شاگردان خود واز

دوستان خود تربیت کند,بالابیاورد ,به صورت  اختصاصی آن ها را مورد توجه

قراربدهد ,بعد ان ها را به همدیگر وصل کند ودر سراسر دنیای اسلام آن

ها را به عنوان یک قطبی ,یک رکنی,به عنوان وکیل ونایب خود بگذارد که آن

حضرت را دنبال کنندوادامه تبلیغات وتعلیمات آن حضرت راگردن بگیرند وبه

عهده بگیرند .این سازماندهی پنهانی امام باقر بودکه از زمان قبل ازامام

باقرشروع شده بود ,اما در زمان آن حضرت یک هیجان بیشتری پیدا کرد

والبته در زمان امام صادق وامام موسی بن جعفر به اوج خود رسید,این هم

کار دیگر بود که کاری بود بسیار خطرناک .

لذا شما میبینید در روایات بعضی از اصحاب امام باقر به عنوان (اصحاب

السر)شناخته شدند ,مثل جابربن یزید جعفی .جابرجعفی به عنوان اصحاب

السر ,راز داران بود .رازداران چه کسانی اند؟همین افرادی که در گوشه

وکنار دنیای اسلام ,در همه جا اینها حضور دارند ,راهنمایی ودست گیری

وهدایت وخلاصه اشباع ذهن های مردم ان مستعد وعلاقه مند به عهده

اینهاست .دستگاه هم هر وقت  اینها را پیدا می کرد ,این جور افراد را زیر

سخت ترین فشار ها قرار می داد.(5/9/1366)

کتاب انسان 250 ساله .بیانات مقام معظم رهبری

 

کارگاه آموزشی راهی که باید رفت

هیت ثارالله.شرحی برکتاب مقام لیله القدری حضرت زهرا

 هیئت هفتگی ثارالله دوشنبه 24 فروردین ماه 94 در

خمیه گلستان شهدا با سخرانی حجت السلام ویسی

پیرامون شرحی بر کتاب مقام لیله القدری حضرت زهرا

سلام الله علیها (استادطاهرزاده) برگزارشد.

استاد درابتدای صحبت های خویش با ذ کر مقدمه ای

فرمودند:غیر از این واقعیت که از خود میشناسیم

حقبقت مهم تری داریم من گوشت و پوست و استخوان

نیست ماورای آن است

علم جدید آنچه که برای رفاه در دنیا لازم است,به ما می

گوید. این علم بالاتر از دنیا را نمی بیند و تعریفشان از

انسان روح را در برندارد . حتی در رشته های روانشناسی روان را ماوراء بدن

نمیبیند بیماری های مربوط به انرا به اعصاب و سلولهایش نسبت 

میدهد . حتی درروش های نوینی مثل خنده درمانی  و رقص درمانی هم تنها جسم را می بیند .

ما فراتر ازاین هستیم که دست من ، کتاب من و ...  را که به آن نسبت میدهیم ..

من انسان از سه ساحت تشکیل شده ساحت ماده ، ساحت خیال ، ساحت عقل

و عوالمی که داریم شامل دنیا ،عالم برزخ عالم قیامت ، عالم عقل می باشد .

در هر عالم موجوداتی داریم و انسان در وجودش همه عوالم را دارد .

سخران محترم هیئت اصل کتاب را درباره حقیقت حضرت زهرا سلام الله علیها  که

دارای یک جنبه مادی و یک جنبه معنوی

دانستند وفرمودند ایشان دارای مقامات

معنوی ست وحال می خواهیم بدانیم :

مقام ایشان در عالم هستی کجاست?

و ما چگونه میتوانیم به این مقام مرتبط و از

ان استفاده کنیم ؟

 

ادامه گزارش در ادامه مطلب...

جهش های علمی به معنای واقعی(ادامه)

چاره ای نداریم... باید علم را به دست آوریم...

علم که دیگر مادی و معنوی ندارد؛علم،علم است.علم،معرفت است.علم،عزیز و شریف است،گوهر است.علم آن چیزی است که انسان باید دنبال آن باشد،چشم باز انسان در حرکت است.همه جا باید دنبالش برویم.(6/12/76)

رهبر معظم انقلاب در دیدار با روسای دانشگاه های سراسر کشور ،در اهمیت علم می فرمایند:«اگر کسی تاریخ اروپا را خوانده باشد،شک نمی کند که در ذات اروپایی ها خشونت است!با این ظاهر اتو کشیده و کراوت بسته و ادکلن زده،یک باطن بسیار خشن و سختی در آنها وجود داردکه در ادبیات و فرهنگشان آشکار میشود!برای کسی که آنجاها نرفته و از نزدیک ندیده است،روشن نیست؛ولی کسانی که رفته اند،دیده اند! ملتی با این خصوصیات ،امروز دارد به همه ی دنیا حرف می زند و زور میگوید و دنیا هم حرفش را قبول می کند!این ،به برکت علم است؛ببینید علم چقدر مهم است!طبیعی است که وقتی این را داشت ،شما با این که ماده ی حیاتی نفت را دارید که او به آن احتیاج دارد،مجبورید محتاج او باشید!این خاصیت علم است، علم وسیله ی اقتدار است؛چرا که ما در همه ی امور احتیاج داریم که ارتقاء علمی پیدا کنیم اگر ما ارتقاء علمی در جامعه پیدا نکردیم،بلاشک فردای کشور دچار مشکلات بزرگی است.»

ایشان تولید علم را راه رسیدن به این نقطه می دانند و معتقدند:«دانشگاه ها باید به علم اهمیت بدهند.اهمیت دادن فقط یک امر قلبی نیست،عمل هم لازم دارد.این عمل،مقدمات و برنامه ریزی و اهتمام شدید لازم دارد.باید تولید علم شود،تولید علم یعنی رفتن از راه هایی که به نظر راه های نارفته ای است.»

"شيعه "از ديدگاه امام حسن عسكرى (عليه السلام)

از ديدگاه امام يازدهم هر كس كه بنام شيعه خوانده شود ولى اوصاف و ويژگيهاى يك شيعه حقيقى و واقعى را دارا نباشد، شيعه شمرده نمى‏شود. حضرت عسكرى در كلام زيبا و دلنشين خود درباره تعريف شيعه مى‏فرمايد:

 پيروان و شيعيان على (عليه السلام) كسانى هستند كه برادران (دينى) خود را بر خويش مقدم مى‏دارند گرچه خودشان نيازمند باشند و شيعيان على (عليه السلام) كسانى هستند كه از آن‏چه خداوند نهى كرده دورى مى‏كنند و به آنچه امر نموده عمل مى‏كنند و آنان در تكريم و احترام برادران مؤمن خود به على(عليه السلام) اقتدا مى‏نمايند.(1).

 و در جاى ديگر درباره نشانه‏هاى شيعيان فرمودند:

«نشانه‏هاى مؤمنان (شيعيان) پنچ چيز است: خواندن پنجاه و يك ركعت نماز در هر روز (17 ركعت واجب و 34 ركعت نافله) زيارت اربعين امام حسين(عليه السلام) داشتن انگشتر در دست راست، و ساييدن پيشانى به خاك و بلند خواندن بسم اللّه الرحمن الرحيم (در نمازها).»(2)

 

انتظارات امام عسكرى (عليه السلام) از شيعيان‏

 

انتظارات و توقّعات امام حسن عسكرى(عليه السلام) به عنوان آخرين امامى كه در جامعه حضور عينى داشته، و بعد از او غيبت صغرى و كبرا فرزندش مهدى موعود (عليه السلام) آغاز مى‏گردد و براى مدّت مديدى مردم و جامعه از درك حضور او محروم خواهند بود قابل اهمّيت و دقّت است، و مى‏تواند رهنمودهاى گرانبها و ارزشمندى باشد براى دوران غربت تشيّع و دورانى كه غبار غم هجرت مولا و محبوبشان بر دلها و پيشانى آنها سايه افكنده است، اينك به گوشه‏هايى از انتظارات حضرتش مى‏پردازيم:.

 

1)انديشه و تفكر: 

كه امام حسن عسكرى (عليه السلام )فرمودند:

عبادت به بسيارى نماز و روزه نيست، همانا عبادت، تفكر بسيار در امر خداوند است.(3) 

2)به ياد خدا و قيامت بودن:

«هوشمندترين و زيركترين افراد كسى است كه به ياد بعد از مرگ باشد و وجدان خويش را براى رسيدگى به اعمال قاضى قرار دهد.»(4)

 

3)حسابرسى اعمال و پاسخگويى وجدان:

« زيركترين زيركان (و هوشمندترين افراد) كسى است كه به حساب نفس خويش پردازد (و پاسخگوى خدا و وجدان خويش باشد) و براى پس از مرگ خويش تلاش نمايد.» (5)

4)جزء بهترين‏ها باشيد نه بدترين‏ها:

«بدترين بندگان بنده‏اى است كه داراى دو چهره و دو زبان باشد، در حضور برادرش او را مى‏ستايد و پشت سر، او را مى‏خورد(و غيبتش را گويد). اگر به او چيزى عطا شود، حسد مى‏ورزد و اگر گرفتار گردد، به او خيانت مى‏كند.» (6 )

 

5)عزّت نفس و دورى از ذلّت‏:

حضرت در این راستا می فرمایند:

چه زشت است براى مؤمن (و شيعه) دل بستن به چيزى كه وى را خوار مى‏سازد» (7 )»

همچنین حضرت می فرمایند:

«جدال و كشمكش مكن زيرا ارزش و شخصيت تو را از بين مى‏برد (و موجب خوارى انسان مى‏شود) و شوخى (بيش از حد) مكن تا مردم به تو جرأت جسارت پيدا نكنند.»(8 )

 

6)افتخار ما باشيد نه باعث سرشكستگى ما:  

«از خدا پروا نماييد و زينت ما (مايه سرافرازى) باشيد نه مايه ملامت (سرافكندگى)، همه دوستى‏ها را به سوى ما جذب كنيد و هر زشتى را از ما دور نماييد......» (9 )

 

7)استوارى بر دين و ولايت در دوران غيبت:

 

آخرين انتظارى كه در اين سطور بدان اشاره مى‏شود، انتظار حضرت عسكرى(عليه السلام) از شيعيان خويش است در دوران غيبت كبراى امام زمان(عجل اللّه تعالى فرجه الشريف)، چرا كه يكى از دورانهاى بسيار سخت و طاقت فرسا كه صبر و استوارى فراوانى مى‏طلبد همين دوره است، انتظار آن حضرت اين است كه مردم و شيعيان دوران غيبت را تحمّل كنند و از خود بردبارى و استقامت بخرج دهند، و بر دين الهى و امامت و ولايت ثابت و استوار بمانند، و دائماً براى ظهور مهدى موعود (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) دعا نمايند، چرا كه:

«به خدا سوگند(حضرت مهدى) غيبت طولانى خواهد داشت كه نجات پيدا نكند در آن دوران مگر كسانى كه خداوند عزيز و جليل بر قائل بودن (و اعتقاد) به امامت او استوارش نگهدارد، و توفيق دهد كه براى فرج آن حضرت دعا نمايد.» (10 )

---------------------------------

(1)محمدى رى شهرى، ميزان الحكمه، ج 5، ص 231.

(2)   .بحارالانوار، ج 95، ص 348 و مصباح المتهجد، ص 787، روضة الواعظين، ج 1، ص 195

(3)   بحارالانوار، ج 71، ص 322، وسائل الشيعه، ج 11، ص 153 ؛ اصول كافى، ج 2 ص 55 و تحف العقول، ص 518، حديث 13.

(4)   حر عاملى، وسائل الشيعه، ج 16، ص 98

(5)   همان

(6)   .تحف العقول (همان) ص 518، ح 14 و در چاب انتشارات آل على(ع)، ص 892 روايت 14

(7)   .تحف العقول، ص 520

(8)   .بحارلانوار، ج 75، ص 371، ميزان الحكمه، ج 9، ص 135

(9)   تحف العقول، ، ص 518 و در چاپ آل على(ع)، ص 890، روايت 12

(10) شيخ صدوق، كمال الدين، ج 2، ص 384


آغاز ولایت نجات بخش بشریت

بسم الله الرحمن الرحیم

هزار ها سال از آغاز حیات بشر بر روی این کره ی خاکی می گذرد و در این پهنه تاریخ که صحنه ی گذرا از باطل به سوی حق است چ ظلم ها که نرفته است و چه خون های مطهر که بر زمین نریخته است! 

این سیاره ی خاکی، قتل ها و جنایت ها، فجایع و مصیبت ها ، ظلم ها و بی عدالتی ها،استثمار ها و استکبارها،مظلومیت و محرومیت مستضعفان عالم، خصم بی امان قدرت و ثروت و شهوت پرستان، نابسامانی ها و گرفتاری های همه فرزندان بشر، جهالت ها و تجاهل ها ، حیرانی های تشنگان راه حق، نزاع های مدعیان ایمان با مدعیان ایمان! را تا همین لحظه به این امید تحمل کرده است تا که روزی درخت تناور ولایت پا بگیرد و سایه بر سر همه ی انسانیت افکند.

زمین قرن هاست انتظار می کشد،تا کسی بر خاک بلادیده ی این سیاره قدم گذارد و عصر ظلمت و بی خبری و جاهلیت ثانی را به پایان برساند.

او «بقيةاللَّه» است. او بقيه و انتهاى تجلّى خداوند و حسن ختام عالم و همه اديان است، او در ميان مظاهر تجلّى حقّ تعالى، آخرين گوهرى است كه مظهر همه صفات و اسماى الهى است و مى‌توان گفت همان‌طورى كه نبّى اكرم(ص) مظهر تامّ انبيا و شريف‌ترين گوهر نبوّت بود، وجود شريف حضرت حجّت نيز تجلّى تام امامت است.

نهم ربيع الاول، سالروز آغاز امامت و ولايت نجات بخش بشريت است، يوم الله نهم ربيع الاول، سالروز آغاز امامت خاتم الاوصياء بقية الله الاعظم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و روز تجديد عهد و بيعت با امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مي‌باشد، روزي كه در امتداد غدير و بلكه خود، غديري ديگر است.

کسانی باید مردانه بقیه الله را یاری رسان باشند، کسانی باید راه تاریخ را ب سوی نور بگشایند. باید آیینه فطرت ها را از گناه بزداییم و کاریم کنیم که جهان بار دیگر اهلیتِ ولایت نور را پیدا کند. باید شیعیان واقعی(1) و بنده ترین بندگان خدا باشیم، مگر نه چنین است که خداوند انسان را برای خلیفه اللهی آفریده و مگر نه چنین است که انسان را عبودیت حق به خلیفه اللهی می رساند. نهایت تکامل انسان اینست ک وجود خویش را وقف تحقق اراده ی الهی کند-ونه اینکه معاذالله خدا برای تحقق اراده ی خویش به تو نیازی داشته باشد؛نه،هرچه هست باز هم برای توست، و مومنان این چنین برای وصول به غایت خویش ک پیروزی حق است آماده می گردد. هم آنان ک راه گشای تاریخ ب سوی عدالت موعود خواهند بود.

 آیا تو نیز ب خیل آنان پیوسته ای؟

«السلام عليك يا سبيل الله الذي من سلك غيره هلك؛
سلام بر تو اي راه خدا، كه هركس غير آن را رود، هلاك مي‌شود»

 

در ادامه می خوانیم:

- باور شیعه و مصلح آخرالزمان: ... شيعه، بر اين باور است كه پيامبران چون از جهت عمر و امكانات محدودند، براي محقق ساختن اهداف خود به امر الهي، جانشين خود را به مردم معرفي و مردم را به اطاعت از آنـان سفـارش مي‏كنند...

- وظایف کلی شعیان در دوران عصر غیبت: ...عشق و ولایت بدون مسئولیت‌پذیری، هوسی بیش نیست، باید خود را به وظائفی که نسبت به امام داریم، ملتزم سازیم و با او برای انجام خواسته‌ها و آرمان‌هایش عهد ببندیم، اهمیت این عهد ما در عصر غیبت راه نجات از فتنه هاست.....

- جشن هایی که با عناوین مختلف در روز نهم ربیع الاول برگزار می شود...

 

ادامه نوشته

چهل روز از اشک‏های کربلا می‏گذرد..


اربعین که می‏آید، باید از زینب گفت...

از حاصل زخم‏ها و نمازهای نشسته‏ای که هنوز او را به یاد دارند....
  اربعین می‏آید؛ اما تلاوت زیبایی را تنها در چشمان زینب علیهاالسلام باید جست...

اربعین می‏شکفد و نام زینب گل می‏کند. زینب از آن چه یزیدیان شرم‏زده هراس داشتند هم بالاتر بود. زینب علیهاالسلام ، با خطبه‏ای از غربت در میان هلهله زنان شام، گل گریه کاشت...
اربعین است و کاروان تأثیرگذار عشق آمده است.

فرزند مکه و منا ـ زین‏العباد ـ آمده است...

پیک انقلاب‏گر، برای شامیانی آمده است که دل‏هاشان از بنای مسجد دمشق هم سخت‏تر بود...

اهميت اربعين از كجاست؟ صرف اين كه چهل روز از شهادت شهيد مي‌گذرد، چه خصوصيتي دارد؟

 در اربعين حسيني، ياد شهادت حسين زنده شد و اين مسئله بسيار مهمي است. شما فرض كنيد اگر اين شهادت عظيم در تاريخ اتفاق مي‌افتاد، اما بني اميه موفق مي‌شد همان طور كه خود حسين و ياران عزيزش را از صفحه روزگار برافكند و جسم پاكشان را در زير خاك پنهان كرد، ياد آنها را هم از خاطره نسل بشر در آن روز و روزهاي بعد محو كند، آيا در اين صورت اين شهادت فايده‌اي براي عالم اسلام داشت؟ يا اگر در آن روزگار اثري داشت، آيا اين خاطره در تاريخ، براي نسل‌هاي بعد، براي گرفتاري‌ها و سياهي‌ها و تاريكي‌ها و يزيدي‌هاي دوران آينده تاريخ هم اثري روشنگر و افشا كننده داشت؟

 آن شهيدي درس مي‌شود كه شهادت و مظلوميت او را نسل‌هاي معاصر و آينده‌اش بدانند و بشنوند. آن شهيدي درس و اسوه مي‌شود كه خون او بجوشد و در تاريخ سرازير شود.

مظلوميت يك ملت وقتي مي‌تواند زخم پيكر ستم كشيده ملت‌ها را شفا بدهد و مرهم بگذارد كه اين مظلوميت فرياد بشود؛ اين مظلوميت به گوش انسان‌هاي ديگر برسد. براي همين است كه امروز ابرقدرت‌ها صدا توي صدا انداختند كه صداي ما بلند نشود.

اگر زينب كبري (س) و امام سجّاد (ع) در طول آن روزهاي اسارت
چه در همان عصر عاشورا در كربلا و چه در روزهاي بعد در راه شام و كوفه و خود شهر شام و بعد از آن در زيارت كربلا و عزيمت به مدينه و در طول سالهاي متمادي كه اين بزرگواران زنده ماندند مجاهدات و تبيين و افشاگري نكرده بودند و حقيقت فلسفه عاشورا و هدف حسين بن علي و ظلم دشمن را بيان نمي‌كردند، واقعه عاشورا تا امروز، جوشان و زنده و مشتعل باقي نمي‌ماند.

چرا امام صادق (ع) - طبق روايت- فرمودند كه هر كس يك بيت شعر درباره حادثه عاشورا بگويد و كساني را با آن بيت شعر بگرياند، خداوند بهشت را بر او واجب خواهد كرد؟ چون تمام دستگاه‌هاي تبليغاتي، براي منزوي كردن و در ظلمت نگه داشتن مسأله عاشورا و كلاً مسأله اهل بيت، تجهيز شده بودند تا نگذارند مردم بفهمند چه شد و قضيه چه بود. تبليغ اين گونه است. آن روزها هم مثل امروز، قدرت‌هاي ظالم و ستمگر، حداكثر استفاده را از تبليغات دروغ و مغرضانه و شيطنت آميز مي‌كردند. در چنين فضايي، مگر ممكن بود قضيه عاشورا
كه با اين عظمت در بياباني در گوشه اي از دنياي اسلام اتفاق افتاده با اين تپش و نشاط باقي بماند؟ يقيناً بدون آن تلاشها از بين مي‌رفت. آنچه اين ياد را زنده كرد، تلاش بازماندگان حسين بن علي (ع) بود. به همان اندازه كه مجاهدت حسين بن علي (ع) و يارانش به عنوان صاحبان پرچم، با موانع برخورد داشت و سخت بود، به همان اندازه نيز مجاهدت زينب و امام سجّاد (ع) و بقيه بزرگواران دشوار بود. البته صحنه آنها، صحنه نظامي نبود؛ بلكه تبليغي و فرهنگي بود.

درسي كه اربعين به ما مي‌دهد، اين است كه بايد ياد حقيقت و خاطره شهادت را در مقابل طوفان تبليغات دشمن زنده نگه داشت.

اگر در مقابل اين تبليغات، تبليغات حق نبود و نباشد و اگر آگاهي ملت ايران و گويندگان و نويسندگان و هنرمندان، در خدمت حقيقتي كه در اين كشور وجود دارد، قرار نگيرد؛ دشمن در ميدان تبليغات غالب خواهد شد.
(1)

درسی که اربعین حسین (ع) به ما می دهد این است که در این صحنه ی  جنگ نرم، افشاگری کنیم چون زینب...

زینب (س) گفت آنچه را که مردم زمانش نمی دانستند و افشا کرد نیات و اهداف شوم دشمنان را از برپایی این جنگ و همین شد رمز بقای واقعه ی عاشورا.

 و وظیفه ی امروز ما  این است که زینب وار با بصیرت خود دست به افشاگری بزنیم و نور بصیرت را در میان مردم زمانمان بپاشیم به امید اینکه ما هم پیروز میدان این  صحنه جنگ تبلیغی و فرهنگی شویم...


                                      سلام بر حسین و اربعینش!

                                       سلام بر اربعین و زائرانش!

و سلام بر اندوه های دل آنان كه به سوغات، بر مزار كشتگان، عشق بردند و به مویه نشستند.

به شوق زیارت صحن و سرای جان فزایت، اربعین شهادتت را به سوگ می نشینیم،

یاحسین!


(1)بیانات هبری





تسلیت

 

سرکار خانم مینو جوانمرد،

درگذشت مادر گرامیتان را خدمت شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض می نماییم.

غم فقدان مادر بزرگوارتان ما را نيز اندوهگين ساخت. غفران و رحمت الهي براي آن عزيز از دست رفته و سلامتي و طول عمر با عزت براي شما از پروردگار متعال خواهانيم.

 

درس اخلاق/جلسه مقدمات

بسم الله الرحمن الرحیم

کلاس درس اخلاق/ استاد مومنی/جلسه ی مقدماتی

اخلاق مقوله ای است که با رویکردهای متفاوت قابل تحلیل بررسی است، تفاوت این رویکرد ها در روش هاست و انتهای همه روش ها به یک نقطه ختم می شود.

4 رویکرد در بررسی اخلاق: اخلاق عقلی، اخلاق نقلی،

اخلاق عرفانی،اخلاق ترکیبی می باشد.

و جنبه ی جدیدی که مورد پژوهش قرار گرفته: اخلاق کاربردی(مانند اخلاق پزشکی و...)

چندین کتاب اخلاقی در هریک از این زمینه ها نوشته شده است.

استاد از استادان خود و رویکردهای هریک از ایشان نام بردند:

علامه مصباح و جوادی آملی(جنبه عقلی و استدلالی و فلسفی) ، آیت الله بهجت و بهاالدینی(جنبه عرفانی) آیت الله مظاهری(ترکیبی) آیت الله مشکینی(نقلی -آیات روایات)

پیشنهاد استاد برای پرداختن به این موضوع با توجه به وقت جلسات رویکرد "اخلاق عرفانی" بود.

رویکرد عرفانی پیوند و ارتباط عمیقی بین خودِ راستین بنده و خالق ایجاد میکند که پایه و زمینه ای است برای حرکت بیشتر افراد به سوی ادامه راه.

کتاب پیشنهادی ایشان اوصاف الاشراف(صفات شرافتمندان در پیشگاه خدا) است، که خواجه نصیرالدین طوسی در زمینه سیروسلوک و اخلاق عرفانی نوشته است. این کتاب ضمن حجم کم کتاب جامعی است و مباحث ریشه ای و پایه ای را بیان می کند. این ویژگی اخلاق عرفانی و اخلاق فلسفی می باشد که مبانی اخلاق را بیان می دارد و ریشه ها مستحکم میکند.

استاد روی نظم و حضور مداوم دانشجویان طالب درس اخلاق تاکید کردند.

والسلام.

دانلود نسخه Pdf کتاب اوصاف الاشراف

دانلود صوت جلسه مقدمات

درس اخلاق

شگفتا ! که چه مثالهای به جا و اندرزهای شفابخشی، اگر در دلهای پاک بنشیند و در گوشهای شنوا جای گیرد و اندیشه هایی ثابت و خردهایی با تدبیر بیابد.

پس تقوای الهی را در پیش گیرید همچون تقوای کسی که شنید و خاشع گشت، ترسید و به کار پرداخت، اندرز شنید و پذیرفت، دعوت حق را اجابت کرد و به خدا روی آورد، به رهبران الهی اقتدا کرد و راه ایشان را پیمود، حقیقت را به او نشان دادند و او دید پس حق جویان شتافت و گریزان از گناه نجات یافت، سود طاعت را ذخیره کرد و درونش را پاکیزه ساخت، قیامتش را آباد نمود و برای روز کوچ و راهی که در پیش دارد و وقت نیاز و جای تهیدستیش زاد و توشه فراهم آورد و آن را پیشاپیش برای اقامتگاه خویش فرستاد.

پس ای بندگان خدا! تقوای الهی داشته باشید  و راهی را که برای آن آفریده شده اید در پیش گیرید.

 نهج البللاغه/ خطبه83

 

کانون مهدویت تسنیم برگزار می کند:

درس اخلاق با حضور استاد مومنی با محوریت شرح کتاب " اوصاف

 الاشراف" خواجه نصیر طوسی


سه شنبه ها

مکان: کلاس 12 پزشکی

پرواز در آسمان محرم...

و ذوالجناح ایستاد و دیگر قدم از قدم برنداشت که این زمین تشنه ی قدم های بارانی حسین(ع) بود...

"توقف کنید ! اینجا محل خوابیدن شتران ما و ریختن خون ماست.سوگند به خدا، در اینجا حریم حرمت ما را می شکنند و در همین جا قبور ما زیارت خواهد شد و جدم رسول خدا(ص) به همین تربت وعده داده و در آن تخلف نخواهد شد..."

و این سرزمین، همان جایی است که حنجره سپیدترین شکوفه احساس را زخمی شرنگ خوارترین خار خواهند کرد...

آنجا که گودال قتلگاهش نردبان عبور انسان خواهد شد، از خاک تا سدره المنتهی...

از مرکبت پایین بیا حسین! رحل اقامت بیفکن...اینجا اعجاز عطش باید معنا شود...و معنای کلام تو که فرمودی:

"مردمان بندگان دنیا هستند و دین را همانند چیزی که طعم و مزه داشته باشد، می انگارند و تا مزه آن را بر زبان خود احساس می کنند، آن را نگه می دارند  و هنگامی که بنای آزمایش باشد، تعداد دینداران اندک می شود."

و همین دیدگاه حضرت به دنیاست که پس از ورودشان به کربلاخطاب به محمد حنفیه و افرادی از بنی هاشم نوشت : "«بسم الله الرحمن الرحیم.از حسین ابن علی به محمد ابن علی و افراد بنی هاشم که نزد اویند: اما بعد، گویی دنیا هرگز نبوده است و گویی آخرت هرگز زوال نداشته است.والسلام...» (سخنان حسین ابن علی (ع) از مدینه تا کربلا، ص158)

آری این سرزمین، کربلاست...

این سرزمینی است که ایمانها باید محک بخورند و دینداران از غیر جدا شوند...از کسانی که ادعای دینداری دارند اما تا جایی که دینشان ، دنیایشان را هم تامین کند و در لحظه ی تقابل دین و دنیاشان، دنیا را ترجیح می دهند و در برابر پاک ترین انسان زمانشان می ایستند...

و تاریخ همیشه در حال تکرار است...

نکند آنقدر شیفته و دلبسته ی دنیای کوچک و خداهای دروغینمان شویم که ما هم همچون کوفیان در مقابل امام زمانمان بایستیم...

مطالبه اول: "پرهیز از افراط و تفریط در مسائل گوناگون"

به دنبال پست اولی که به عنوان مقدمه برای بیان مطالبات رهبری آوردیم، برآن شدیم تا اولین پست این سیر را به موضوع " دوری از افراط و تفریط در مسائل گوناگون" اختصاص دهیم. عنوانی که شاید هیچ وقت حتی اجازه ی فکر کردن راجع به آن را به خود ندهیم ...

هیچگاه از خود پرسیده ایم " چقدر در زندگی معتدلیم؟؟؟" نه افراطی هستیم و نه تفریطی؟؟؟

خوب است نیم نگاهی به نگاه مقام معظم رهبری راجع به این موضوع بیاندازیم تا ببینیم چقدر با این مشی منطبقیم؟

 

 

با اعتدال و روش منطقی مسائل را دنبال کنید...

 توصیه ی من به فضای دانشجویی و محیط دانشجویی همین مطلبی است که عرض کردم. یعنی خواستن، مطالبه کردن، داعیه داشتن، هم در زمینه مسائل سیاسی و هم  اجتماعی، هم در زمینه مسائل علمی، هم در زمینه مسائل خاص دانشگاهی، همراه با عقلانیت...

من از اول انقلاب تا حالا، حتی در آن روزهایی هم که روزهای بعضی از تحرکات نامناسب بود و من به دانشگاه تهران می آمدم و با جوانها صحبت می کردم،عقیده و سلیقه ام همین بود که دانشجو باید از افراط  و تفریط پرهیز کند. من با افراطکاری و زیاده روی های گوناگون در هر جهتی موافق نیستم. با اعتدال، با روش منطقی و صحیح مسائل را دنبال کنید و بدانید که خواست و پیگیری شما اثر دارد.(1)

اگر به نام انقلابیگری، به نام عدالتخواهی، به برادران خودمان، به مردم مومن، به کسانی که از لحاظ فکری با ما مخالفند اما می دانیم که به اصل نظام اعتقاد دارند، به اسلام اعتقاد  دارند، اهانت کردیم، آنها را مورد ایذاء و آزار قرار دادیم، از خط امام منحرف شده ایم...(2)

(1)بیانات در دیدار دانشجویان نخبه و نفرات برتر کنکور و فعالان تشکلهای سیاسی فرهنگی دانشگاهها 17/07/1386

(2)بیانات در بیست و دومین سالگرد امام خمینی (ره) 14/3/1390

 

اندکی تامل!

کجای راهیم؟؟؟

چقدر  در رفتارهامان شیوه ی اعتدال را پیش گرفته ایم؟ نه افراط و نه تفریط؟

چقدر به کسانی که با ما اختلاف نظر دارند اما هدفهامان یکی است احترام گذاشتیم؟

ما که داعیه دار اطاعت از رهبری هستیم، چقدر این دو موضوع را در زندگیهامان پیاده کردیم؟؟؟