
وصایای امیرامومنین بعد از ضربتخوردن:
سفارش من به شما، آن که به خدا شرک نورزید، و سنّت محمّد صلّى اللّه علیه و
آله و سلّم را تباه نکنید.
این دو ستون دین را بر پا دارید، و این دو چراغ را روشن نگهدارید، آنگاه سزاوار هیچ
سرزنشى نخواهیدبود.من دیروز همراهتان بودم و امروز مایه عبرت شما مى باشم،
و فردا از شما جدا مى گردم، اگر ماندم خود اختیار خون خویش را دارم، و اگر بمیرم،
مرگ وعده گاه من است، اگر عفو کنم، براى من نزدیک شدن به خدا، و براى شما
نیکى و حسنه است، پس عفو کنید. «آیا دوست ندارید خدا شما را بیامرزد» به خدا
سوگند همراه مرگ چیزى به من روى نیاورده که ازآن خشنود نباشم،و نشانه هاى
آن را زشت بدانم، بلکه من چونان جوینده آب در شب که ناگهان آن را بیابد، یا کسى
که گمشده خود را پیدا کند، از مرگ خرسندم که: «و آنچه نزد خداست براى نیکان
بهتر است»
شما را به ترس از خدا سفارش مى كنم، به دنيا پرستى روى نياوريد، گر چه به
سراغ شما آيد، و بر آنچه از دنيا از دست مى دهيد اندوهناك مباشيد، حق را
بگوييد، و براى پاداش الهى عمل كنيد و دشمن ستمگر و ياور ستمديده باشيد.
شما را، و تمام فرزندان و خاندانم را، و كسانى را كه اين وصيّت به آنها مى رسد، به
ترس از خدا، و نظم در امور زندگى، و ايجاد صلح و آشتى در ميانتان سفارش
مىكنم، زيرا من از جدّ شما پيامبر (ص) شنيدم كه مى فرمود:
«اصلاح دادن بين مردم از نماز و روزه يك سال برتر است». خدا را خدا را !در باره
يتيمان، نكند آنان گاهى سير و گاه گرسنه بمانند و حقوقشان ضايع گردد.
خدا راخدا را! درباره همسايگان، حقوقشان را رعايّت كنيد كه وصيّت پيامبر (ص)
شماست، همواره به خوش رفتارى با همسايگان سفارش مى كرد تا آنجا كه گمان
برديم براى آنان ارثى معيّن خواهد كرد.
خدا را خدا را ! درباره قرآن، مبادا ديگران در عمل كردن به دستوراتش از شما پيشى
گيرند.
خدا را خدا را ! درباره نماز، چرا كه ستون دين شماست.خدا را خدا را ! درباره خانه
خدا،تا هستيد آن راخالى مگذاريد، زيرا اگر كعبه خلوت شود،مهلت داده نمى شويد.
خدا را خدا را ! درباره جهاد با اموال و جانها و زبانهاى خويش در راه خدا. بر شما باد
به پيوستن بايكديگر، و بخشش همديگر، مبادا از هم روى گردانيد، و پيوند دوستى
را از بين ببريد.
امر به معروف و نهى از منكر را ترك نكنيد كه بدهاى شما بر شما مسلّط مى گردند،
آنگاه هر چه خدا را بخوانيد جواب ندهد.
پسر جانم! پس از من تو ولى امرى و صاحب خون من هستى اگراو را ببخشى خود
دانى و اگر بقتل رسانى در برابر يك ضربتى كه بمن زده است يك ضربت به او بزن.
چون امام على _عليه السلام _ در اثر سمى كه به وسيله شمشير از راه خون وارد
بدن نازنينش شده بود بي حال گشت و قادر به حركت نبود لذا در اين مدت نمازش را
نشسته مي خواند و دائم در ذكر خدا بود،شب 21 رمضان كه رحلتش نزديك شد
دستور فرمودند براى آخرين ديدار اعضاى خانواده او را حاضر نمايند تا درحضور همگى
وصيتى ديگر كنند.
اولاد امیر المومنین _عليه السلام _ در اطراف وى گردگشتند و درحالي كه چشمان
آنها از گريه سرخ شده بود به وصاياى آن جناب گوش مي دادند:
ابتداى سخنم شهادت بيگانگى ذات لا يزال خداوند است و بعد به رسالت محمد بن
عبدالله _صلى الله عليه و آله _ كه پسر عم من و بنده و برگزيده خداست،بعثت او از
جانب پروردگار است و دستوراتش احكام الهى است،مردم را كه در بيابان جهل و
نادانى سرگردان بودند به صراط مستقيم و طريق نجات هدايت فرموده و به روز
رستاخيز از كيفر اعمال ناشايست بيم داده است.
اى فرزندان من،شما را به تقوى و پرهيزكارى دعوت مي كنم و به صبر وشكيبایى در
برابر حوادث و ناملايمات توصيه مي نمايم. پاى بنددنيا نباشيد و برآنچه از دست شما
رفته حسرت نخوريد،شما را به اتحاد و اتفاق سفارش ميكنم و ازنفاق و پراكندگى بر
حذر ميدارم،حق و حقيقت را هميشه نصب العين قرار دهيد و در همه حال چه
هنگام غضب و اندوه و چه در موقع رضا و شادمانى از قانون ثابت عدالت پيروى كنيد.
اى فرزندان من،هرگز خدا را فراموش مكنيد و رضاى او را پيوسته در نظر بگيريد با
اعمال عدل و داد نسبت به ستمديدگان و ايثار و انفاق به يتيمان و درماندگان،او را
خشنود سازيد،در اين باره از پيغمبر _صلى الله عليه و آله_ شنيدم كه فرمود هر كه
يتيمان را مانند اطفال خود پرستارى كند بهشت خدا مشتاق لقاى او مي شود و هر
كس مال يتيم را بخورد آتش دوزخ در انتظار او مي باشد.
در حق اقوام و خويشاوندان صله رحم و نيكى نمایيد و از درويشان و مستمندان
دستگيرى كرده و بيماران را عيادت كنيد،چون دنيا محل حوادث است بنابراين خود را
گرفتار آمال و آرزو مكنيد و هميشه درفكر مرگ و جهان آخرت باشيد،باهمسايه هاى
خود به رفق و ملاطفت رفتار كنيدكه از جمله توصيه هاى پيغمبر_صلى الله عليه و
آله_ نگهدارى حق همسايه است.احكام الهى و دستورات شرع را محترم شماريد
و آنها را با كمال ميل و رغبت انجام دهيد،نماز و زكوة و امر بمعروف و نهى از منكر را
به جا آوريد و رضايت خدا را در برابر اطاعت فرامين او حاصل كنيد.
اى فرزندان من،از مصاحبت فرو مايگان و ناكسان دورى كنيد و با مردم صالح و متقى
همنشين باشيد،اگر در زندگى امرى پيش آيد كه پاى دنيا و آخرت شما در ميان
باشد از دنيا بگذريد و آخرت را بپذيريد،در سختي ها و متاعب روزگار متكى به خدا
باشيد و در انجام هر كارى از او استعانت جویيد،با مردم به رأفت و مهربانى و خوش
رویى و حسن نيت رفتار كنيد و فضائل نفسانى مخصوصا تقوى و خدمت به نوع را
شعارخود سازيد،كودكان خود را نوازش كنيد و بزرگان و سالخوردگان را محترم
شماريد .
اولاد امام على _عليه السلام _ خاموش نشسته و در حالي كه غم و اندوه گلوى
آنها را فشار مي داد به سخنان دلپذير و جان پرور آن حضرت گوش مي دادند،تا اين
قسمت از وصيت على _عليه السلام _ درس اخلاق و تربيت بود كه عمل بدان هر
فردى را به حد نهایى كمال ميرساند.
آن حضرت اين قسمت از وصيت خود را با جمله "لا حول و لا قوة الا بالله العلى
العظيم "به پايان رسانيد و آن گاه از هوش رفت و پس از لحظه اى چشمان خدابين
خود را نيمه باز كرد و فرمود:اى حسن سخنى چند هم با تو دارم،امشب آخرين شب
عمر من است. چون در گذشتم مرا با دست خود غسل بده و كفن بپوشان و خودت
مباشر اعمال كفن و دفن من باش و بر جنازه من نماز بخوان و در تاريكى شب دور از
شهر كوفه جنازه مرا در محلى گمنام بخاك سپار تا كسى از آن آگاه نشود.
عموم بنى هاشم مخصوصا خاندان علوى در عين خاموشى گريه مي كردند و قطرات
اشک از چشمان آنها بر گونه هايشان فرو مي غلطيد،امام حسن _عليه السلام_
كه از همه نزديك تر نشسته بود از كثرت تأثر و اندوه،امام _ عليه السلام _ را متوجه
حزن و اندوه خود نمود.امام على_ عليه السلام _ فرمودند:
اى پسرم صابر و شكيبا باش و تو و برادرانت را در اين موقع حساس بصبر و بردبارى
توصيه ميكنم.
سپس فرمود: از محمد هم مواظب باشيد او هم برادر شما و هم پسر پدر شما
است و من او را دوست دارم.
امام _ عليه السلام _ مجددا از هوش رفتند و پس از لحظه اى تكانى خوردند و به
امام حسين _عليه السلام _ فرمودند:
پسرم زندگى تو هم ماجرائى خواهد داشت فقط صابر و شكيبا باش كه ان الله يحب
الصابرين .
در اين هنگام امام _ عليه السلام _ در سكرات موت بود و پس از لحظاتى چشمان
مباركش به آهستگى فرو خفت و در آخرين نفس فرمود:
اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله.
خدایا شال سیاه ما را مرحمی بردل فرزندش قراربده
منابع:
نهج البلاغه،نامه های 23 و 47
باب مقاتل الطالبیین کتاب ارشاد_شیخ مفید