سر بزنگاه

بسم الله الرحمن الرحیم

دیگر از این آشفته بازار و تکرار در هم بار خسته ایم.حتی کارگران ساختمان هم می دانند که برای نیل به هر مطلوب، طرح ، نیرو و ابزاری متناسب با همان نیاز است.استمرار و ثبات از شروط جدایی ناپذیر اجرای برنامه است.در این میان حساس ترین و ضروری ترین عرصه، همانا عرصه فرهنگ و کار فرهنگی است.چرا که آن،جان عرصه های دیگر است و در صورت  تحقق فرهنگ صحیح  در دیگر عرصه ها نیز برتر خواهیم بود که قرآن فرمود"و أنتم الأعلون إن کنتم مؤمنین"

تا کنون  روال این گونه بوده که رئیس دولت بسیاری از نمایندگان و معاونین خود را از میان افراد همسوی سیاسی برمی گزیده  وایشان نیز همچنین و آنان نیز استمرارگر این سلسله بودند...  این کار مطرود نیست زیرا حسن اعتماد و طیب خاطر جهت انجام سیاست گذاری های روشمند و مدوّن همچون نان شب واجب است.اما می توان عنصر حزبگرایی را قدری کم رنگ کرد و بجای آن تعهد و تخصص را برجسته تر نمود همانگونه  که یوسف  ملاک گزینشش بر خزانه را اینگونه بیان نمود"إنّی حفیظٌ علیم" و جای بس خرسندی است که رئیس جمهورمان نیز این امر را پذیرفته  و بارها اعلام نموده است. اهمیت شایسته سالاری در انتخاب مسئولین امور فرهنگی و لزوم برنامه ریزی بلند مدت و ثبات نسبی شرایط، برجسته تر ازسایر موضوعات است.بنابراین بر خود فریضه دانستم به تشکلها و کانونهای دردمند فرهنگ اعلام کنند تا در بزنگاه اقدام کنند و این امر را به تأخیر نیدازند؛که از قدیم گفته اند:"فی التأخیر آفات"

به ایشان پیشنهاد میکنم  طی برگزاری جلساتی مشترک لیست واحدی از افراد مورد توافق را  جهت تصدی معاونت و مدیریت فرهنگی دانشگاه خود تهیه نموده و تقدیم ریاست جدید دانشگاه کنند.جهت ابلاغ،هماهنگی، برگزاری و مدیریت این جلسات مسئولین نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری  و پس از آن مسئول تشکلهای اسلامی هر دانشگاه و پس از آن دبیران هر تشکل را در اولویت می دانم.آیا اگر دردمند باشیم  اولین نفر در پی رفع علت بر نمی آییم؟ و آیا درصورت استنکاف و تأخیر امر منتظر انجام وظیفه دیگران خواهیم ماند؟

ومن الله التوفیق

یادی از مرحوم،پدربزرگم

بسم الله الرحمن الرحیم

پدربزرگم که اکنون در خاک آرمیده است سر وسرّی با خاک داشت.او که روحش قرین رحمت باد کشاورز بود.یادش بخیر مرا نیز بر الاغ خویش سوار می کردو وبه صحرا می برد تا چون آهوبرگان فارغ ورها در پهنای وسیع صحرا سیر کنم وقتی از پرسه زدن در هوای گرم این پهندشت رنجور می شدم در کار الاغ بخت برگشته می رفتم و کسی چه می داند شاید بهمین دلیل بود که به علوم تجربی روی آوردم! مقاوم الاغی بود.یاد دارم شبی را که پدربزرگم برای آبیاری رفته بود،شغال ها قصدجان زبان بسته ی افسار بسته را کردند ولی او از خود دفاع کرد .اگر نبود که افسارش بسته بود شغالها را نگون بخت می ساخت و هرگز نمی توانستند توده ای از پشت او را به غارت برند.

درکار کویر پیر وعقیم مانده بودم که چگونه با ولع آب این چشمه را می بلعید و چه با  خساست و بخل، جوانه می رویاند! ولی همان جوانه ی کوچک نوید بخش سنبله ای شامل هفتصد دانه بود، باری بس فزون در پی داشت و همین ثمرگیری از زمین،این تاجر حریص بخیل،تن آسایی از پدربزرگم ربوده بود: اگر آفتاب سوزان بود،اونگران کشته اش بود.اگر هوا سرد بود، اونگران کشته اش بود.در کولاک،وزش تند باد و رگبار باران،او نگران کشته اش بود و...در کل کمتر بود که در فکر کشته اش نبود...

برای رشد بیشتر سپرده اش زمین را تنک می کرد،آفات وعلف های هرز را می زدود،شاخه های خشک درختان پیر را هرس میکرد و همان ها را تکیه گاه نهال های نو یا درختان پرثمر میکرد. .جوی آب را می پایید تا نکند تخریب گشته یا رندی برای خود شعبه زده باشد!حتی برای موذیان نیز دام مینهاد.گرما سرما،بأسا و ضرّا را تحمل میکرد،به بوته ها و درختان می پرداخت مبادا طاقتشان طاق شده و از رشد و ثمردهی بایستند که در این صورت دیگر باغ یا مزرعه را کویر می مانست. عجیب سرگرم و دلخوش دسترنجش بود.عزیزشان می داشت،عمرش را به پایش نهاده بود.آخر به ثمرنشستن آن ثمر بخشی عمرش را تداعی می کرد.

خدایش رحمت کند،صدای رسایی داشت.گهگاه خشم میگرفت و فریاد می کشید که میرآب از سهم او کاسته است یا کشاورز بالادست آب زمین را ربوده است.در محیط خانه وشهر اما جای فریاد نبود.اگر با صدای بلند حتی برادرم را صدا می زدم هم ایشان متذکر می شد:"اینجا که صحرا نیست پسر! فاصله تان یک قدم یا یک بغل است"

خون پدر بزرگم در رگهای من است و گاه به جوش می آید.نخواهم گذاشت آفتاب سوزان،تند باد و کولاک و رگبار و... نازک آرای قامت نونهالان باغم را خم کنند چه رسد به این که آنها را در برم بشکنند.نخواهم گذاشت همسایه آب زمین را به غارت برد و به جناب میرآب گوشزد می کنم آب را به تناسب تقسیم کند.خون پدربزرگم در رگ های من است و گاه به جوش می آید اما فریادم را فرومی خورم چون صدای آن مرحوم در گوشم طنین انداز است:" اینجا که صحرا نیست پسر! فاصله تان یک قدم یا یک بغل است" پس باردگر با آغوش باز سوی یکدگر قدمی برمیداریم تا از فاصله ها کاسته شود و صدایمان به گوش نااهلان نرسد.

رفیق،دیرزمانی است که با هم عهد و پیمان بسته ایم و در هر حال بر سر آن عهد که بستیم، نشستیم. 

زینب میان حرامیان

 بسم الله القاصم الجبارین

شیعه همچنان در بهت و حیرت از این اقدام زشت و به دور از انسانیت ملعونین وهابی در نبش قبر صحابه پیامبر(ص) ویار باوفای امیرالمؤمنین (ع)جناب حجر بن عدی است! وقاهت را تا به کجا برده اند که شیعه را تهدید به نبش قبر حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س) میکنند !عمه جان نقل است وقتی می خواستید از مرکب پیاده شوید عباس زانو میزد و شما پا روی زانوی عباس می گذاشتید و از مرکب پیاده می شدید،جوانان بنی هاشم دورتان حلقه میزدند که مبادا چشم حرامیان به شما بیفتد. روزی هم دور از نگاه غیرت عباس روی نی، غریب و مظلوم در کوچه های شام به شما جسارت کردند و باز هم امروز عده ای از نسل همین حرامیان دورت را گرفته اند و از بنی هاشم هم دور هستی ولی بدانند که شیعه آرام نخواهد نشست ، مگر ما مرده ایم؟  قسم، به خدا قسم به قاسمت اقتدا می کنیم و در جهت حفظ حریمت از هیچ اقدام کوتاهی نخواهیم کرد.

نبوی.روضه حضرت زینب(سلام الله علیها)

چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من

بسم الله الرحمن الرحیم

 

همواره در کنار بحث آزاد اندیشی ضرورت آزادی بیان و قلم مطرح گشته ومنافع و مضرات آن مورد توجه اندیشمندان بوده و می توان با اندک پیگیری  از توصیه های بزرگان اندیشه در این باره بهره برد.در نوشتار باید پایبند به اصول و تعهداتی بود.قصد تذکر رعایت اخلاق وامانت نداریم.اما محتوای متن باید منطقی و درست باشد.منطق ابزار سنجش نحوه استدلال است.منطق برخاستن نتیجه از مقدمات را ارزیابی می کند ولی درمورد بررسی درستی مقدمات کارآمد نیست.پس جهت تایید درستی نوشتار،آن را با مبنای پذیرفته شده انطباق می دهیم.

صحبت پنجمین شماره نشریه نیمکت - وابسته به کانون صبح- است.هدف از این چند سطر برجسته  کردن اختلاف سلایق "صبح" و"تسنیم "نیست.حاشا و کلا.اگر ایشان خواندن رمان نویسنده ای را تنها راه شکل گیری دوستی بی آلایش ،اگر گوش سپردن به ترانه خواننده ای را تنها طریق فهمیدن قدر یکدیگر واگر نشناختن بعضی بازیگران  را قرین حس حماقت می دانند،گله ای نیست. در شماره های قبل نیز چنین مسائلی بود و اعتراضی نکردیم.حرف ما در مورد مبانی مشترک طرفین و رعایت اصول منطق است.

 "صلح و اصلاح" در مقابل "فساد و افساد" است اما...کانون "صبح"،"صلح" را در مقابل "جنگ" می داند.با این رویکرد " فساد" با "جنگ "بارمعنایی یکسانی خواهد داشت.درست است که در فارسی معیار" صلح" مترادف" آتش بس" است اما اگر نویسنده همین منظور را لحاظ کرده چرا به متون عربی همچون قرآن ونهج البلاغه استناد کرده؟

در این نشریه تحت عنوان (صلح در سیره امام علی(ع))می خوانیم:"صلح در همه حال مطلوب است حتی اگر از سوی دشمن و با اهداف فریبکارانه پیشنهاد شود.منتها انسان مؤمن و هوشمند در عین قبول صلح بر حرکات و رفتار دشمن نظارت دارد و راه های فریبکاری او را می بندد."

نویسنده خود نیز نمی داند چگونه این ایده ی ناموزون را یکدست کند و نمی داند چگونه آن را به علی(ع) نسبت دهد؟ از قدیم الایام عقلا گفته اند علاج واقعه را  پیش از وقوع باید نمود. پس بهترین راه برای بستن راه فریب این است  که از اول پیشنهاد فریبکارانه را مردود دانست.و البته امیرالمؤمنین درباره رفتار با دوست ودشمن سخنان قصاری دارد که نویسنده آنان را از قلم  انداخته است.

این نوشته حکایتگر نقشه عمروعاص حیله گر در صفین است که سپاهیان علی را ازگرد او پراکند و ایشان را زمین گیر کرد و پس از آن نیز قضیه حکمیت و خروج خوارج را در پی داشت.و عجیب است که نگارنده آن را سیره حیدر صفدر کرار می داند.حیدری که مکرر صفوف دشمن را می درید.

طرح عنوان صلح توسط کانون صبح  در شرایطی که روابط ایران و آمریکا بحث روز این دوران بوده ونسبت دادن صلحی این چنین به علی بن ابی طالب(ع) راه تردید و سوالات زیادی را بروی ما گشوده است.کوتاه سخن این که ما با اینگونه مصادره کردن معانی به مطلوب مخالفیم و مراتب اعتراض خود را به شورای نظارت بر نشریات اعلام می کنیم،باشد که ترتیب اثر دهند.لازم به ذکر است در صورت حضور داوری مرضی الطرفین،"دبیر تسنیم" حاضر است با نویسندگان این نشریه مناظره کند.

ومن الله التوفیق

 

 

شکرخدا شرمنده ام کردید

     بسم الله الرحمن الرحیم

                    

برنامه های این سال تسنیم به پایان رسید.نقطه پایان را دوست دارم همانگونه که آغاز را.هر پایان شروعی تازه را نوید می دهد چون انسان همواره در حرکت است.برنامه های سال91 با تمام ویژگی هایش خوب یا بد،سخت یا آسان،مغزدار یا پوک تمام شد.رب العالمین را شکرگزاریم که این چنین توفیق داد.

به رسم ادب از شما تسنیمی های عزیز تشکر میکنم که با حضورتان رونق کانون خود بودید.کمترین تلاشتان گذشت از خواب صبح جمعه بود و کیست که عظمت این فداکاری را نداند؟!سختی آمد وشد و سرمای صبح سردترین روزهای کوتاه زمستان را تاب آوردید که گرمی بخش مجلس منتسب به حضرت صاحب الامر(عج) باشید.کمبودها را به هر دوچشم دیدید ولی نادیده گرفتید مبادا که نشاطمان کم شود.انصافا نشان دادید که تسنیم را از خودتان می دانید و بین شما وآن غریبگی نیست.پس آفرین بر تو که اکنون "تسنیمی"شده ای! و شاید همین بهترین انتساب امسال شما باشد کسی چه میداند؟!

از کادر کانون تشکر میکنم که این گونه پایمردی کردند."تسنیم" بود آنگاه که دیگر مجموعه ها نبودند یا فروغشان کم بود.امسال مسیرمان هموار نبود و حتی گاهی به سنگلاخ می ماند که کارکشتگان را زمین میزد چه رسد به تازه کاران نوپای نورسته. اما چه شگفت شکفتند!زمین خوردند اما زمینگیر نشدند.صدمه دیدند اما جبران پذیر است.مشکلات کمرشان را خم کرد لیکن یاد خم ابروی نگار توانشان داد.سعی داشتند اینها را از من پنهان کنند تا چین بر پیشانی نیندازم و اگر گاهی طاقتشان طاق می شد و چیزی بروز میدادند به چشم خود شاهد بودم که چگونه در پی جبران بر آمدند.گاهی شد کاری در توانشان نبود یا شرایط انجامش را نداشتند اما مسئولیت می پذیرفتند و برآن گردن می نهادند مبادا کار منسوب به حضرت صاحب الامر(عج) زمین بماند.

چه فرصت خوبی است تا بگویم رعشه دستان،زردی رخسار،سرخی چشمان کم خوابشان شرمنده ام کرده است.پس آفرین بر شما که اینگونه شرمگینم کرده اید و باعث روسفیدیمان شدید.

برنامه های تسنیم بواسطه تازه جوانانی تازه کار وکم تجربه در چنین شرایطی اینگونه جلوه کرد،پس انتظار اعتلای اسلام عزیزدر تمام فضای دانشگاه هرچند دشوار اما میسر است.

تمام آنچه گذشت را مدیون ذات "الله" ایم که محیط بر همه چیز است.اوست که دلها را در قبضه خود دارد و صحنه گردانی میکند.نقایصش از ماست و حسناتش از ذات حضرت حق(جل و اعلی)که فرمود:" مَّا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ"

و مگر از خیر مطلق جز خیر صادر می شود؟

 ومن الله التوفیق

پیوند:

آیت الله مظاهری.نماهنگ منتظر فرج همراه دعای تحویل سال با صدای محمداصفهانی 

افتخاری.نماهنگ با بهاری که می آید بیا

افتخاری.بهار عمر من چرا نمی آیی؟

 

زرشک

                                                    بسم الله الرحمن الرحیم

"چندی پیش مشتی از انسانهای متوهم که گمان می کردند که می توانند جهان را تغییر دهند دور هم جمع شدند و از فرط بیکاری و به لطف پول نفت جشنواره ای به پا کردند ، اول خواستند اسمش را بگذارند بصیرت ، دیدند خیلی بی مزه شده ، تصمیم گرفتند که اسمی دیگر را بی مزه کنند و نام عمار را بر جشنواره ی خود گذاشتند ، و در یک اقدام پوپولیستی پیشوند مردمی هم به آن منگنه کردند."

من نمی دانم که اینها در چه فکری اند؟ همان زمان که از حوزه ی هنری بیرونشان کردند کافی نبود؟ همان موقع که به اندازه ... برای آنها اهمیت قائل نشدند برایشان کافی نبود؟ وقتی آقایون مسئولین حاضرند برای فیلم های مخالف آنها هزینه کنند متوجه نشدند؟ حتی وقتی یکی از همان مسئولین آمد و فیلم "یک خانواده ی محترم " را ساخت (مسعود بخشی معاون سینمای تجربی در زمان صفار بود) که به تمام آرمانها و اعتقاد هایشان میگفت ((زرشک)) آنها نفهمیدند؟ یعنی اینها هنوز متوجه نشده اند که دهه دیکتاتوری و استبداد و خمینی به پایان رسیده ؟ دیگر دهه 60 تمام شده و هنوز اینها در توهم آوینی اند ، خودشان را هم با جشنواره ی فجر مقایسه می کنند!!! یکی از همین چماغ بدستان که م.ص  نام دارد می گفت که هزینه سه دوره این اتفاق که اسمش را جشنواره نامیده اند به اندازه ی هزینه ی سن جشنواره ی فجر هم نیست ، آن وقت حرف زدن از رقابت با جشنواره ی فجر توهم نیست؟ لابد پس فردا حرف از رقابت با اسکار می زنند ، از اینها که بعید نیست ، وقتی یپیشوایشان خمینی می خواست آمریکا ابر قدرت جهان را سرنگون کند لابد اینها هم توهم رقابت با اسکار بهشان دست می دهد...

وقتی صحبتهای آقا در دیدار با دست اندر کاران جشنواره ی عمار را خواندم ، گمان کردم اگر افرادی که انقلاب اسلامی را نمی شناستد صحبت آقا را بخوانند ، چه حسی بهشان دست می دهد؟ به نظرم یک چنین حرف هایی میشود.

این روز ها از این جور حرف ها زیاد می شنوم ، و هر وقت حس میکنم دارم ناامید میشوم صاف میرم تو khamenei.ir

یه زمانی مرحوم شریعتی میگفت قرآن منطق خاص خودش را دارد و با منطق معمول نمی توان آن را فهم کرد ، بنظرم انقلاب اسلامی هم منطق خاص خودش را دارد باید درست به آن نگاه کرد تا آن را فهمید.

بیانیه

بسم الله الرحمن الرحیم

فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ (با سران کفر بجنگید زیرا به هیچ عهدی پایبند نیستند)

چندی پیش نام سازمان منافقین از لیست گروه های تروریست خارج شد.هنوز چند روزی از ایام حج نگذشته است.آغازین روزهای محرم را سپری می کنیم.اسرائیل غزه را درآتش کشیده است.آمریکا از او حمایت کرده جناب اوباما مهر تاییدش خشک نشده تحریم جدید علیه ایران تایید می کند.مدتی است از سوی گروهی از مسئولین ومردم نجوای مذاکره با آمریکا به گوش می رسدچرا که طاقتشان در برابر این فشارها طاق شده است و بنابر این عده ای از سیاستمداران رهبری را در آستانه نوشیدن جام زهر می دانند.

کافی است کوته نگاهی به تاریخ سی وچند ساله انقلابمان بیندازیم تا بدانیم نظام جمهوری اسلامی از این دست چالش ها کم نداشته است و برهمه فائق آمده است.

ادامه نوشته

سرم درد گرفته

بسم الله الرحمن الرحیم

نمی خواستم کارسیاسی کنم راستش را بخواهید پدرم گفته بود راضی به این کار نیست.قصد داشتم کار فرهنگی ومبنایی کنم.گروهی  نظرشان این بود:" مگه کار سیاسی ربط مستقیم به فرهنگ نداره؟بیا در واحد سیاسی و کار فرهنگی هم انجام بده." راست میگفتند اما عهد پدر را چه می کردم؟ حالا مثل اینکه عکس قضیه برا عده ای رخ داده است. مجموعه های فرهنگی شکل گرفته اند و دارند کار سیاسی می کنند.لابد سیاستشان عین دیانتشان است وبر منکر این اصل لعنت.   – بش باد

فقط نمیدانم این شرایط جورچین وار را چگونه انکار کنم؟

متن کامل در ادامه مطلب

ادامه نوشته

بیانیه

بسم الله الرحمن الرحیم

مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ

بار دیگر اهانت به ساحت مقدس پیامبر اعظم (ص) قلب همه ی مسلمین و آزادگان جهان را به درد آورد.ضمن تسلیت به خدمت حضرت ولی عصر (عج) و نائب برحق ایشان حضرت آیت الله خامنه ای و تمام مسلمین جهان ، انزجار خود را نسبت به این عمل شنیع ابراز می داریم.

این عمل گستاخانه از ذهن ما محو نخواهد شد و بار دیگر نشان داد جبهه ی کفر از هیچ حربه ای برای مقابله با اسلام فروگذار نمی کند. فرا رسیدن بهار اسلامی و سقوط دیکتاتورهای مورد حمایت استکبار از یک سو و از سوی دیگر شکوفایی و گسترش روح آزادی خواهی مردم جهان تاریخ را در آستانه ی تحولی عظیم قرار داده که  نوید بخش تحقق آیه ی شریفه ی(( جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا))  و پایان سیطره ی باطل و رشد و بالندگی حق است.

گوساله پرستان سامری با ارتکاب چنین جرم بزرگی بساط فروپاشی خود را مهیا نمودند و آتشی به پا کردند که شعله های خشم آن زبانه کشیده و دامن گیرشان شده و خاکسترشان را به باد خواهد داد.

در این شرایط از سازمان های بین المللی ، برخورد و موضع گیری صریح علیه مجریان این امر را انتظار داریم.

ما دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان همصدا با امت غیور و دشمن ستیز ایران این حرکت مذبوحانه صهیونیزم و دولت آمریکا را محکوم کرده و آماده هرگونه برخورد با عاملین آن هستیم.

وَ سَيعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَي مُنْقَلَبٍ ينْقَلِبُونَ

انجمن اسلامی دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان

کانون مهدویت تسنیم