بسم الله الرحمن الرحیم

 

«جلسه نهم پاتوق فرهنگی»

 

تحلیل وبررسی کلیپ عصر یخبندان1 از دیدگاه مخاطبان

 دبیر: می شنویم!

مخاطب :یک چیزی را بدست آورده بود ، برای حفظش تلاش می کرد . بعد متوجه شد نگه داشتن یک چیز از بدست آوردنش سخت تره.اگر ما یک چیزی را بدست آوردیم  و به آن رسیدیم خیلی بیشتر باید مراقبش باشیم ک نگهش داریم.

دبیر : خب این یکی اش!

مخاطب : - برای به دست آوردن و نگهداری از آن هربلایی رو به جونش می خرید.خودش مهم نبود آنچه می خواست بدست آورد مهم بود.

-         از تجربه قبلی درس نگرفت.

مخاطب : ( قسمتی ک آب برد ) سرش را زد ب درخت وبعد یک نارگیل افتاد پایین . میشه گفت :در ناامیدی بسی امید هست!

مخاطب :  ( همان جا که فندق را آب برد ) وقتی فندق را آب برد  دیدیم ک توانست یخ را بشکنه.عصبانی شد یخ را شکاند وسرش را زد به درخت نارگیل ....

یعنی توان این را داشت فندق را ب دست آورد ولی ب خودش باور نداشت. چون باور نداشت ک توانش را دارد ... پس از آن استفاده نکرد... ب خاطر همین فندق را از دست داد.

دبیر : وقتی دید داره فندق را از دست میده دیدیم که تونست بیاد بیرون، اصلا حواسش هم نبود!

مخاطب1: قسمت اولش هم ک داشت سعی میکرد فندق فرو برد داخل یخ ، چون نسبت ب شرایط آگاهی نداشت نمی دانست زیر اینجا یخ هست فکر میکرد اگر یخ رو فشار بدهد در این سطح شاید یک زمانی ب دردش بخورد.آذوغه اش باشد.در صورتی ک بافشار دادن در این یخ کل محیط تخریب شود ...

مخاطب 2: ... اگربخواهیم به جای  بزنیم باید اگر ضربه را ب جای اصلی وارد کنیم ...حرفمان را ب جایی بزنیم ک اساسی است ...باعث میشه که حرف یا کارمان اثر زیادی داشته باشد.

با یک ضربه کوچک یخ را شکست.

مخاطب 3: از تجربیات قبلی اش استفاده نکرد.ضرباتش ب آتش فشان رسید...

مخاطب : وقتی فندق را از دست داد ... نا امید نشد ب هدف بزرگ تر را وقتی دید میخواست آن هدف بزرگ ترش را هم نگه دارد. ولی انگار آن شرایطش را نمی دانست ک همان را تکرار کرد

دبیر : این راکمی بیشتر توضیح بدید. خوب جا نیفتاد ...

مخاطب :هدف قبلی اش باعث شد ب هدف بزرگترش برسد.ناامید نشد ک هدف قبلی را از دست داد .به یک چیز دیگه رسید تلاش کرد ک هدف قبلی اش رو نگه داره ولی نتوانست...از کار قبلیش تجربه کافی رو ب دست نیاورد

علم یک چیزی رو داریم اما آیا در این مورد صدق میکند یا خیر ...

دبیر : اصلا آن را فراموش کرد.وقتی بزرگ تره را بدست آورد اصلا بلوط را فراموش کرد...

مخاطب : (نکته ضمنی ! ) برایش چیز باارزشی مهم بود (آن فندق ) ....

دبیر: فندق چیزی بود ک خوراکش بود دیگه ... البته فندق نبود، بلوط بود!

 حالا سوال  جواب بدیم بعد... (تجربیات داده شده )

دبیر :برای کارفرهنگی ب نظرم باید در سطوح مختلف کار کنیم وافراد ب چند گروه تقسیم شوند تا به تدریج به هدف برسند

گروه اول ، شبیه عرف عمل میکنند، ب عرف میچسبند وجبهه فرهنگی را ب وجود می آورند

گروه دوم ، تثبیت وپایداری این اقدام را براعهده میگیرند. مسئول پایداری عمل گروه یک شوند.

گروه سوم ،تخصصی تر روی افراد... گذری از فیلتر های 1 و2 عمل کنند.

دبیر :بنده هم با هم چنین چیزی موافق ام ...سطح بندی ... اما نه این ک حتما اینجوری باشه ... اما میشه روش حرف زد

در کل قابل قبوله !

مخاطب : در مورد یکش اگر یک چیزی در عرف نا مشروع باشه چی ؟

دبیر : حالا این عرف فکر کنم ، عرفی ک در فقه میگند ، عرف متدینین منظوره ؟ حالا این رو اونجوری هم بگیم ...  این عرف یکی از ملاکاییه ک کمتر تغییر میکنه ...

(عرف متدینین یعنی چی؟ یعنی آنچه مورد پسند جامعه متدینین است)

دبیر : اگر برنامه ریزی انعطاف پذیر باشه دیگر مخالف نیست.مگرنه؟ (متوجه منظور نمیشم !!)

...

دبیر :نوشته که: اگر راه نریم اشتباهات  را نمی فهمیم. ب نظر من تا حدی باید اشتباهات را شناخت بعد در طول راه اشتباهات راشناسای وحل کرد.

امروز فقط باید اینا را بخونیم وشما درباره شون حرف بزنید...

دبیر : نوشتند ک ... : من کارفرهنگی کردم منتها ب خاطر دلبستگی (گزینه بندی کردند )

1. هنوز دلبستگی نداشتند

2.توکل  کافی نداشتند

3.ایمان کافی نداشتن

دلبستگی هنو داشتم ب یکسری چیزااز جمله سوای از خدا هنوز "من"ی وجود داشت.توکل کافی نداشتن ... معتقد واقعی نبودن ب این ک من نبودم خدا بود .هرچی شد و از این ب بعد هم هرچی بشه خداست ...

توحید افعالی در معنای عام وخاص نداشتند..

راستش حس میکنم ب خدا ایمان نداشتم اصلا ...

دبیر: بگید ببینم ! جواب این رو بدید..

مخاطب : راستش متوجه منظورش نشدیم

مخاطب : خواسته بگه اینکه توکل وایمان نداشته کار فرهنگی را شروع کرده که کسبشون کنه.

دبیر : این شدنی است ، نیست ؟ چرا؟

مخاطب : شدنی است

دبیر : چرا ؟

مخاطب :نیتی ک در کار جمعی داریم ... خیلی جا ها باید رو خودمون پا بذاریم  ک کار پیش بره..

دبیر : درسته .

یک تکه اش هم . تذکر بدم ... نمیدونسته هرچی بشه خداست ..البته درسته ها .. اما باید یک مقداری حواسمون باشه اشتباهی ک خودمون میکنیم را گردن خدا نندازیم ..

البته آن هم ب خدا برمیگرده ..ب خاطر اختیاری ک داده  ( وماهم بضارین به من احد الا باذن الله )

درست. اگر خدا نمیخواست تو هم نمی توانستی ... اما بالاخره درمورد اختیار صحبت کردیم جلسه قبل .این ب خودت بر میگرده ...

دبیر : - در دوران نمایندگی کلاس ب تجربه بزرگی حاصل شدیم ک با آقایان فعالیتی رو انجام ندهم .چون با وجود این ک سعی بر این بود ک تمام موارد را رعایت کنم  از تهمت دوستان در امان نبودم وهمچنین نگاه آقایان به فعالیت وکار فقط فعالیت وکار نیست ، به دنبال صمیمیت های بیجا هم هستند . - در زمانی ک یکی ازاساتید ب اصطلاح محترم در حضور 56 نفر دانشجو 2 نفر از همکلاسی ها ک با هم ازدواج کرده بودند را مورد تمسخر قرار داد بدون توجه ب سکوت بی دلیل وخنده سایر همکلاسی ها جلوی استاد ایستاد .

مخاطب : همه آقایون اینجوریند ؟!

دبیر: این نتیجه گیری ایشونه ...

مخاطب : نتیجه گیری از جزء ب کل رسیده  درست هست یا نیست ؟

دبیر : تو بگو .. درست هست یا نه

(مربوط ب بخشی از حرف مورد بحث....

تجربه دوست و هم دانشگاهی نویسنده متن : پسرا همشون پررو اند ... و همچنین دوست  عزیزم ک ازدواج کرده : پسرا تا قبلی ک ازدواج نکردند پرو واز خود راضی و مغرورند اند و... ولی وقتی مسئولیت خانواده بروی دوششون قرار میگیره حاضرند خودشون رو هم برا خانواده فدا کنند ...

 تجربه خودم : ب هیچ پسری نباید رو دادالبته نمیشه فعالیت وبرخوردی نداشت ولی باید مراقت بود ما عاقلیم و عقل حکم میکنه ب رعایت احتیاط .یکم دختر شل بگیره پسرا پررو میشند (البته شامل همه نیست وبیشترمذکر ها رو در برمی گیره ) و پس باید این رو بدونه و خودش حواسش باشه .طبیعت پسرها اینگونه است ....)

مخاطب : با چنتا مثال میشه ب همه تعمیم اش داد ؟

دبیر : بستگی داره از این چنتا مثال ب قاعده رسیده باشه و آن قاعده درباره اش بررسی کرده باشند یا نه ؟

مخاطب : صد درصد که این درست نیست . از جز ب کل رسید.یک چیز دیگه هم ک هست اگر یک درصد هم احتمال بدیم ک بریم اونجا گناه میکنیم این کار رو نباید انجام بدیم؟

دبیر : من نگفتم یک درصد !

مخاطب : حدیث هست ک گفتند کاری نکن ک حتی در معرض تهمت قرار بگیری

مخاطب ئیگر:اینک تو کار درست رو انجام بده حالا هرچی میخواهی تهمت بزن ....

دبیر :جلسه قبلی ، ب این نتیجه رسیدیم ک  از حادثه نمیشه برداشت کرد مگر اینک مبنا وشرایط آن  را بدانیم  .شرایط وقوع حادثه ای ک اتفاق  افتاده ومبنایی که صحیح میدانیم ..تعمیم دادیم ب همه چی در مورد رفتار ائمه هم همین را گفتیم.منظور اینک آنها سیره نیست دیگه . وقتی بدون در نظر گرفتن  شرایط و مبنا رفتار بررسی بشه فقط" سیر"است.در "سیره "می گویند ک امام چگونه بود . اما در "سیر" میگن چه کرد. جا افتاد ؟!

الآن ببینید حالا دوباره برگردیم ب این .آ.نوری میگه ک تهمت خیلی مهم نیست .آ.ویسی میگن در حدیث امام هست ک تهمت مهم هست وباید از موضع اش دوری کرد ...

مخاطب : بستگی ب شرایط داره . مثلا  وقتی یک جایی نیازه که بری ، تهمت هم میزنند  نیاز اصلی اولویت با آن است ک باید بری.اولویت سنجی هم باید بشه ...

مخاطب : اگر نماینده نمیشدی یک نفر دیگه می آمد ک بشه.

اولویت بندی خیلی هم نیاز نبوده ..

دبیر : در نمایندگی آره.

مخاطب : یک چیزی ک نیازه . یک نفر دیگه هم میرفت مورد تهمت قرار میگرفت .

نمیشه جلوش را گرفت.

دبیر : شما ک میگی باید اولویت بندی کنیم درسته یا نه ؟ چرا میگی ؟

مخاطب : یک جا نیاز اصلی اولویت مهم ، مهمترین اولویت را باید در نظربگیریم حتی اگر درمعرض تهمت قرار بگیریم. ..

مخاطب : استناد کردیم ب حدیث امام دیگه

نویسنده: (ببینید این ک در هر مقطعی تا گیر کردیم رجوع کنیم ب حدیث امام وبررسی نکنیم این حدیث چ وقتی ؟ب چ کسی؟ چرا ؟ اصلا کار درستی نیست .مخصوصا حدیث هایی ک موقعیته . اما حدیثی مثل نماز کلید بهشت است وبهش استناد کنیم زیاد مشکلی پیش نمیاد هرچند ک باید این هم بررسی بشه. ما با نمازی ک با معرفت خونده نشه ب بهشت ک نمیریم چ بسا خودمون رو هم گول میزنیم و... برای همین اهل حدیث داریم وتفسیر و... هست . نمی شه ب همین راحتی برای اثبات حرف وگفتمون رجوع بدیم ب یک حدیث یا آیه . کاری ک متداوله . صحیح هم نیست . عده ای برای انجام دادن یا ندادن کاری سریع استناد میکنند ب یک حدیث وآیه ... این رو خوب تو پاتوق جا ننداختید و... )

دبیر: ما یک جلسه کامل به این موضوع پرداختیم.

مخاطب : چرا امام خودشان در انتهای حدیث استثنا نیاوردند؟

دبیر: هرچه میگند ک نباید همان جا همه رو در یک فرمایش بیارن و استثنا بذارند ...

حدیث های های دیگه هم هست.

مخاطب : اگر ما یک کاری رو احتمال بدیم که هرکس کاری میکنه تهمت میخوره باید انجام ندیم ؟ حالا شاید آن یک عده آدم  از رو نادانی وجاهلیتشان  یک چیزی بگند ... دیگه نباید آن کار رو انجام بدیم ؟

دبیر: طبق گفته ایشون نباید انجام بدیم .طبق گفته اوشون باید انجام بدیم ....

مخاطب1 : من نگفتم باید انجام بدیم باید اولویت سنجی کنیم.بعد.

مخاطب2 : من میگم اصلا انجام ندیم !

مخاطب3 : من میخواستم یک ماجرایی رو بگم.نمیدونم فیلم رسوائی رو دیدید یا نه . در این فیلم یک حاج آقایی است ک خودش رو در معرض تهمت همه همسایه ها قرار میده ب خاطر اینکه میدونسته که (بایکسری خانم میخواستند برند یک جایی ) اگر بره موجب هدایت آنها میشه...

دبیر : این یک مثاله . البته کارگردانش یک عالم دینی نیست اما آیت الله مقتدایی تاییدش کرده  مسئول حوزه قم ...

مخاطب : بستگی ب خود آن فرد هم داره .اگر من خودم میدونم ک  تهمت دیگران میتونه روی عملکرد من اثر بذاره  انجامش ندم از همان اول ، انجامش ندم بهتره

مخاطب : کاری ک درست است روحتی اگر در معرض تهمت یا جلویمان رو هم بگیرند را بهتره که انجام بدیم ...

مثالش حالا توی انرژی هسته ای خودمان.میگند میخواهی با این انرژی بمب هسته ای بسازی . ولی ما چون میدونیم کارمان درسته انجام میدیم ..

دبیر: حالا برمیگردیم رو متن   

مخاطب1 : نمیشه مقایسه کرد . بستگی داره مورد تهمت کی واقع میشه؟

مخاطب 2: غیر از آن هم انرژی هسته ای ملی باشه .کلی باشه چه تبعاتی داشته باشه

مخاطب 3: نماینده کلاس خیلی فرق داره .

دبیر : ازاین تجربه اش استفاده کرده نتیجه گیری کرده .نتیجه گیری کرده با آقایون فعالیتی انجام ندهد

دلیل هاش اینکه چون در موضع تهمت قرار میگیرم پس فعالیتی انجام نمی دهم  تا مورد تهمت قرار نگیرم ..

تجربه دیگر اینک ،چون بعضی از همکارانم قصدشان فعالیت وکار نیست پس با این حال فعالیت وکار نکنم

این دونتیجه گیری رو ازاین واقعه کرده...

اینجا یک چیزی ک مطرح است ببینید یک مثال بزنیم مخصوصا چون من خودم موردای اینجوری رو رعایت میکنم .

دبیر : اول اینک ماباید فرق بین پرهیزو تقوا رو بدانیم . تقوایی ک قرآن وحدیث میگه  (اتقوا مواضع التهم ) یک نوع پروا بگیم بهتره .با این فرقی ک گفتم داره جا می افته ...

یعنی این نیست ک هر چی ک خطر داشت ، باید ازش اجتناب کرد . نه . خیلی از وقتا شرایط رو باید سنجید. الان ب این کلیات رسیدیم . حالا اینک چقدر سبک سنگین کنیم واین جور چیزابستگی ب شرایطی که به وجود میاد و بستگی به خودمون هم داره . اما در همین مثال فعالیت ها با جنس مخالف ...تشکیلات ... اول باید بسنجیم آیا امکان داره در شرایط فعلی مجزا کار کرد یا نه؟!باید تبعاتش رو بسنجیم... من نظر خودم اینه ک فعلا امکان نداره ... در حد وسیع .... فعالیت های خوابگاهی میتونه باشه ... اما اینک قرار باشه یک استادی یک جایی دعوت بشه با یک وقت محدودی  بیاد در هردو جاهم بخواهند استفاده کنند... همچین چیزی شدنی نیست در اصل... مخصوصا وقتی تعداد ب حد نصاب نرسه ...این یکیش.

یکی دیگش ک کارهای  اجرای سختی خیلی زیاد داره .. واین جوری نیست ک همه بتونند اون سختی رو تحمل کنندوتعداد کمی هستند بتوننداین کار روبکنند واون تعداد کم در هر جنس تکی  ب نظرم کافی نیست و... اینم یک دلیل دیگه .

یک دلیل دیگه خوب حالا ..ما ب این نتیجه برسیم خوب ما حالا کار  نکنیم ... قبلا گفتیم ک اگر کارنکینم ... میدون خالی بشه میدون میفته دسته یکی دیگه .. اینم باید بسنجیم ... یعنی حتی اگر احتمال بدیم ک با کارنکردن با این عدم  همکاری میشه دوتا کار ولی با کیفیت کمتریا حداقلش اینه که با کمیت کمتر انجام میشه.اینجا جایی ک قوت بیشتری داشته منکسر شده و شکسته.این یعنی میدون دست بقیه افتاده .اینم باید بسنجیم.اما برای این ور هم هست.بالاخره اینها هم خطر داره .مثال رشته های خودمون "نیدل استیک" شدن یعنی  سرسوزن وارد دست بشه.

این رو میدونیم وقتی مریضی میاد باید براش کار انجام بشه . واین رو هم میدونیم اگر مبتلا ب یک بیماری خاص باشه  ما براش کار انجام ندیم پیامد هاش خیلی بدتر میشه.

بعنوان مثال ممکنه برود جایی دیگر و اصلا لو نده که هپاتیت یا ایدز داره وآن شخص رعایت نکنه واز همان جا گسترش پیدا کنه ..این یکی از احتمالاته ک وجود داره .درسته

پس باید کار براش انجام بدیم .یک دلیل اینکه او بیمار است وحق داره  درمان بشه...ودیگر اگر تو این کار رو نکنی ویروس ادامه پیدا میکنه ...

خب مسلم کار انجام میدیم  اما خیلی چیزا رو بیشتر رعایت میکنیم .خیلی بیشتر حریم نگه میداریم ...

این مثال با فعالیت ها جنس مخالف کاملا مطابقت داره  از این جهت ک اگر احتمالش کمه ک اتفاق بیفته( در فعالیت های اینجوری احتمالش کم نیست حالا خیلی بخواهیم خوب بگیم)  خطرش خیلی  زیاده .نیدل استیک  درصدش چقدره ؟ اگر سرنگی آلوده به ویروس ایدز وارد بدن بشه  3/0 % .فرض بگیریم ک اگرمریضی بیاید وان مریض مبتلا باشد حالا مثلا ایدز ... براش کاد بکنیم ...وارد دستت بشه ..3/0 % احتماله

با احتمالای قبلی کنار هم بذاریم میشه نزدیک صفر

با این حال ما در رشته هامون میگیم فرض کنید همه بیماران مراجعه کننده ایدز دارند . چرا؟ چون اگرچه احتمال ضعیفه ولی محتمل قوی است.پس این نیست ک  بگیم ک اره حل شد دیگه هیچ مشکلی وجودنداره ...باید از این چیزا ترسید.خیلی هم ترس داره. در فعالیت های فرهنگی اینجورنیست که احتمال کم باشه نزدیک ب صفر باشه .خیلی سراغ دارم

یعنی من هرکاری ک شروع کردم یک مثال حداقل توش سراغ دارم .

یعنی در هرکاری احتمالا صددرصد درش هست.این را دارم مطمئنی میگم. تجربه کارم کم نیستا

غیر از تجربیات خودم دوستانم هم بودن آنهاهم تجربه دارند . انها هم همین ها درموردشون بوده.

پس این مورد مخصوصا باید خیلی رعایت بشه...دیگه حرفی ؟

قسمت بعدیش گفتن یکی از اساتید ب ازدواج همکلاسیشون باهم رو مورد تمسخر قرار دادند وایشون جواب  دادند.

در همین کار هم بایدسنجید ..

دبیر: این رو یکمی شما بگید ..

مخاطب : شاید استاد شوخی کرده باشه. قصد تمسخر نداشته !

دبیر: حالا ایشون نوشتن تمسخر. فرض کنیم درست نوشتن .

مخاطب : باتوجه به عرف استاد حالا فکر کرده  چون سنشون پایین بوده ...

دبیر: کلا فکر کنم این عمل رو مسخره کرده .حالا فرض هم بگیریم استاد مسخره کرده الا ب هر دلیلی.خب بعدش؟

مخاطب : باید دید این اعتراض ب جا بوده یا نبوده

دبیر: فرض بجا بوده . اگر نبوده که اعتراض کردن اشتباه است.

اگر کاراستاد اشتباه بوده باشه چی؟

دبیر : حالا یکمی بیاییم جلو تر تعمیمش بدیم در یک شرایطی. ببینید آنچه متداول است میگن هرکسی چندتا کوپن بیشتر نداره

در جای خودش خرجش کنیم منظورم این است شما اگر افرادی رومی بینید که مدام گیر می دهند مدام به کوچکترین مشکلات می پردازند این ها در واقع بعداز یک مدتی بی اثر می شه

مثلا همون  آنتی بیوتیک که مقاومت ایجا می کنه یعنی اصلا اون شخص شخصی می شه که اثرگذاری

ندارد. پس باید بسنجیم این نباشد که هرجااتفاق افتاد خودمون بپریم جلو
یکی از وظایف تشکیلات این است که می تونه به همه چیز اعتراض کنه  امانه اینکه یک شخص

واحد جلو بره. یعنی بعنوان مثال حتی اگر دبیر یک جایی،هرچیزی رو دید وبه آن اعتراض کرد بعنوان شخص شناخته نمی شه بعنوان نمایندگی از اجتماعی شناخته می شه که به موارد ناحق اعتراض می کنه ونمی توانند کنارش بگذارند ونادیده بگیرند .اما افراد تکی این مورد به آنها وارد می شود سوالی دراین مورد نیست ؟کسی این حرف رو مورد تردید قرار نداده؟
حضار:این صحبت  چه ربطی به استاد وتمسخرشون داشت؟.
ماازاین خواستیم استفاده کنیم که این نشه که هرچه شد بسنجیم الان ببینید نمره گیر این استاده،حالا ما نمی دونیم چه درسی بوده ،بعضی درس ها مدام گیرش هستیم   .من خودم یک درسی هست که گیر یه استادم  .

هر دفعه که می آید مارو مورد عنایت قرار می ده البته به خاطر این چیزها نبود یک علت دیگری داشت.باید ببینیم کاری که استاد می کنه به صرفه است یانه
اینهم به شرایطش بستگی داره این همه بال بال می زنه  خوب کارهای موفقی رو در مراحل بعدی از دست می ده مدام دنبال  استاده که نمره بده ولی به این اندازه که وقتش رو صرف این کار می کنه می تونه کار دیگری انجام بده.البته باید شدت ضعف رودر نظر گرفت اون چیزی که مورد ضربه قرارمیگیره(بعضی وقتهاارزشش روداره که همه چیزو نادیده بگیره) به اون کار بچسبه.این هم ازاون مواردی که تعیین مصداقش به شعورتون بر می گردد
حضار:اگر اشتباه بوده که دیگران هم متوجه دند ونیاز نبوده علنی موضع بگیریم
دبیر:همیشه اینگونه نیست یعنی استاد یک شبهه بیندازد به این شکل نیست که واضح باشه

وهمه متوجه بشوند اونجاروبایدتشخیص داد. من خودم نظرم این است که ماهم یه تیکه بیندازیم که حرف استاد لغوبشه ودیگه تمامش کنه.هیچ  کاری نمی تونه بکنه اگر بخواهدادامه بدهد به معنی این است که خودش رو ضایع کرده.این خیلی جواب می ده من خودم ازاین روش خیلی استفاده کردم
.
پس اول بسنجید وبعد عمل کنیدواین سه دیدی که گفتیم کلی نگر،پیامدنگر و جزء نگر
حضار:تجربتون روبگید؟ 
دبیر:نمیشه
حضار:حالا بگید.
دبیر:مثلا در این مورد کافیه یه نفر از میان جمع به استاد بگه "آره. توهم زن نداری!"
حضار:خب استاد می فهمه نمی شه؟

دبیر: اصلا کسی نمی فهمه کی چی گفت،چی شد ،کلاس می ره هوا،اصلا همه چیز ازدست در می ره،اگر هم فهمید نمی تونه کاری بکنه یا نسبت به اون کار قبلی شدت نداره.
دبیر:نوشتند که وقتی فردی وارد کار فرهنگی می شه نباید به اندازه افراد باسابقه ازاون انتظار کار

کردن داشت چون این اعتراض باعث دلزدگی می شه که دیگه نمی خواهد ادامه بدهد.مثلا به من مسئولیتی روسپردندکه تجربه اش رو  نداشتم مسئول اون کار بامن یه رفتاری داشتند انگار من سالها کارم همین است که کوچکترین ایرادها رومی گرفته وبزرگترین بازده ها رو می خواسته.
نتیجه گیری کرده:مسئول با ید می دونست اول باید آموزش تئوری باشه وبرای افراد جدید الورود شرح

داده بشه بعدکه وارد عمل شدیم همراه اون باشه نقاط ضعفش روخیلی زیبا به اون گوش زد کنه این طوری اون فرد تازه کار،اون کار رو خیلی خوب یاد می گیره.
حضار(1):شاید مسئول اصلی حق داشته ،نیاز داشته ،زمان نداشته،مجبور شده به اون یه مسئولیت بدهد. بعضی وقت ها نیاز است افراد وارد کار شوند تا تجربه به دست آورند.
حضار(2):اگر خود شخص نمی تونه بایه نفر کار کنه مشکل خودشه

دبیر: نمی گه من نمی تونم بااون کار کنم می گه اگه انتظار زیادازمن داشته باشه من زیر بار کار می مونم ،دلزده می شم
حضار:بستگی به هدف هم می تونه داشته باشه

-         یعنی چه؟

-         یعنی اگه هدفش به شکلی باشه که حرف مسئول اصلا برایش مهم نباشه.کارش رودرست انجام میدهد

-         میگه نمیدونم می گه کارمو خودم بلد نبودم
حضار:مثلا گاهی اوقات ماتوانایی داریم ازاون استفاده نمی کنیم مثلا نمی دانیم تواناییمان در این کار تا حدی بالاتر می آیدولی مسئول می دونه اگر تلاشش وبیش تر کنه میتونه ازاین توانایی استفاده کنه.

دبیر: می تونه درست باشه
حضار:شاید واقعا دادی که زده یاهررفتاری که داشته بجا بوده بایداین چنین رفتاری باشدکه فرد دفعه دیگر کارش رو بهتر انجام دهد اگر فرد بدونه  یک جای چنین رفتاری لازم است اصلا ازدست استادش ناراحت نمی شه اما بعضی وقت ها شک می کنه درست یانه. این باعث می شه فرد فکر کنه مسئول خیلی بداخلاق است ومن نمی تونم کار کنم وبی خیال کار بشه

دبیر: این ها همه بر می گردد به این که مسئول کارش ودرست انجام داده باشه یعنی اگه درست انجام داده باشد.اینها همه وارد است توحق دلزده شدن رونداری این ها پیش فرض هایی است که مسئول کارش رودرست انجام داده باشه حالا فرض روبگیرید که آیامسئول کارش رو درست انجام داده یانه..چندتا چیزروبایدبررسی کرد1

-آیااین مسئول خودش می تونسته چنین کاری روانجام بده(اگه بپرسی خیلی خوب توضیح می ده چه شکلی)2

اون چیزهایی که نوشتند بهتراست انجا م شود بهتراست افراد توجیه شوند آموزش داده شوند وبعد به کار گماشته شوندوکسی که افرادکم تجربه روسرکارمی یاره باید انتظارچنین رفتاری روداشته باشه هرچند که بخواهدافراد روتنبیه کند باید به این امیدباشه که کاراصلاح شوداما بعضی وقتها هم این مسئولین دلسرد می شوندولی چنین حقی روندارندچون باید چنین واقعه ای روپیش بینی می کردند
حضار:مسئول بایددرمورد همه ی کارهای افراد اطلاع داشته باشه؟

دبیر: ریزکارهارونه ولی خیلی از ویژگی هاروبله. دراین موردبنده اطلاع دارم آن مسئول کسی بوده که بایداطلاع داشته باشه
حضار:شاید اون مسئول دلایلی داشته که نمی تونه به اون شخص بگه

دبیر:بله
حضار: بستگی داره  به طرف که اونقدربه مسئولش اعتمادداشته که اگردلیلش رونگفت بدونه کارش درسته

-         اگراون شخص این احتمالات روکنارهم گذاشت به اون اندازه دلسرد نمی شه دراین موارد اغلب افرادفکرمی کنند اشتباه از طرف مقابل  است ولی نیاز است که احتمالات دیگر روبسنجد


دبیر:نوشتندکه: برای شروع کار فرهنگی نیاز سازی برای هرکاری در هراجتماعی برای مخاطب لازم است .من می خواستم بحث اعتقادی ر ابه صورت یک سر ی در وبلاگ شروع کنم که به مخاطبین نشون بدم که تواین نیازروداری که این مطلب روبدونی ولی شایدازنیازت خبرنداری یه سری ازموقعیتها روبرای آنهاتداعی کردم که فرد وقتی خودش رو در آن موقعیت فرض کرد نیاز خودشو روبه دانستن این مطالب لازم می دونه این روش

خیلی موثربود.بعداز نظرسنجی ازمخاطبان که آیا مایل به ا دامه این مباحث هستید بااشتیاق مایل بودند

فوایداین کاراین بود که1-اگر مطالب رو بدون نظرسنجی در وبلاگ می گذاشتم مخاطبین مطالب رومی خوانند ولی فکر نمی کردند یه روز نیاز بشه یعنی مطلب تمام  می شه2-یک نفردرمورد مطالب مذهبی به من ایراد

گرفت ومن ارجاعش دادم به پست اول که نیازسنجی شده بود ونظر همه مثبت بود وشخص مدعی نمی توانست اعتراض بکنه.
حضار:بعضی جاهابه خاطر آگاهی افرادنیاز به نیاز سنجی نیست

دبیر:یعنی منظورت این بود که فهماندن نیازلازم است
حضار:اول یه پیش زمینه ای روبرای  فهماندن مطلب به فرد ایجادکنیم درغیراین صورت اگرنکته ای ببینیم ممکن است اصلا برایش مفید نباشد
حضار:یه نکته ای درمورد نیازسنجی مبهم بودالان می خوام بگم شخص اصلا نمی دونه که نیاز است ولی مانشان می دهیم که نیاز است ولی می خواهیم مطرح کنیم آیا همه افرادی که نمی دانستند نیاز است جذب میشوند؟

دبیر:درکارهایی که می کنیم هدف این نیست که همه ی افراد جذب شوند باید اتمام حجت شود تاچیزی بر گردن نباشه ولی یه آفتی که هست بعضی ازافراد حجت را تمام نمیکنند وتاجایی کاری می کنند بعد فکر می کنند اتما م حجت کردند.مثال بارز برای این که بگوییم اتما م حجت تاکجاادامه دارد داستا ن حضرت یونس(ع).خیلی زحمت کشید ولی بلاخره مأیوس شدفکرکرد اتما م حجت کرده،قوم راول کرد عذاب دید(فظن أن لن

نقدر علیه)فکرکرد مابراوتنگ نمی گیریم اونجا جایی بود که هنوز امید بود ولی قوم رو ول کرد ولی بعد ذکر یونسیه روخواندند ونجات پیدا کرد .خدا می گوید اگرچنین ذکری نبود تاروز قیامت اورا در بطن حوت نگهمی داشتیم.دیگر مثال مرحوم آیت الله مجتهدی است که می گوید اوایل سختی ها زیاد شده بود،طلبه هاهم ا همیت نمی دادند

گفتم کارروول می کنم (خلایق هرچه لایق)ولی به یاداین داستان افتاد و ادامه دادونتیجه اش این شدکه حوزه ایشان یکی از برجسته ترین حوزه های علمیه است که همه چیزش حساب شده است

 

 منظور این که باید فهمید اتمام حجت

به صورت کامل انجام شوداما فرض کنیم اتمام حجت شد بیش ترازاون دیگر مامسئولیتی نداریم یعنی اینکه

اگراون کارانجام شده باشد واون فهمیده باشد دیگر ربطی به ما ندارد که آنها موافقت می کنند یانه(فإن تولی

فإنما علیک البلاغ مبین) توفقط وظیفه ات این بود که آشکارا به آنها برسانی.
حضار:کار آقای مجتهدی ادامه دار است یه عده ا ی هنوز تلاش می کنند ولی کارگاه داروین یه کارگاهی بود که واقعا به نظر می رسید نیاز نیست ولی وقتی شرکت کردیم (دوجلسه بود) دیدیم نیاز است  ولی ادامه دار نبود

وتمام شد

دبیر:اولا به خاطر همین از این برنامه ها فیلمبرداری می شود وضبط می شوند حتی اگر همه یافرادی که اینجاهستند بفهمند واقدامی کنند ولی آیندگان هم باید بفهمنند وهمه شرایط رو باید مهیا کنیم تابیش ترین بازده روداشته باشیم اما اون موضوع که فکر می کردید مجریش مشخص بود(کارگزافی نمی کنه) می تونست یه نشونی از اهمیت کار باشه.
یکی از راه های اثبات حقانیت این است که اگر کسی ادعا دارد بایدخودش هم انجام دهد علامه باطبایی دراین مثال برای حقانیت دعوت پیامبر استفاده می کندکه پیامبر اگر می گفت آخرتی هست و از برخیکارها منع وبه برخی امرمی فرمود خودش اولین کسی بود که کاری را انجام نمیداد یا انجام می داد
کلیپ عصر یخبندان2:
نظرات:
 ازهمون چیزی که برای ما مشکل ایجاد می کنه می تونیم کمک بگیریم(باهمون فندوق استفاده کرد وبالا 

رفت) -اونجا که ازتکه یخ بالا می رفت تکه یخ شروع به سوراخ شدن کرد.بایداز راه های دیگر استفاده کنیم

راه های دیگر رو اونقدر امتحان کنیم  که در پایان راهی پیداکنیم درآخر اگر کسانی خواستند جلوی

کارتوروبگیرند غرق کار خودمون کنیم.ازروش های مختلف استفاده کنیم،یعنی جایی رفتیم کاری کردیم نومید نشویم کاررو رهانکنیم.

-         چون تنهابودعاقبت کارش رو برعهده می گرفت درصورتی که ما در بعضی از

کارهای فرهنگی عاقبت کارها روبرگردن دیگران می اندازیم که اشتباه است.(درچنگال پرنده گرفتار شد


- دراین دنیا باید برای هدف تلاش کنی حتی اگر به اون نرسی درآخرت نتیجه ی کارت روچندبرابرمیبینی.
- دربرابر دشمن سعی کنی هدفت حفظ بشه(دربالا رفتن از کوه هنوز فندق رو نگه داشته بود).

-         ازخودشمن برای منهدم کردن خودش استفاده کنیم (استفاده از ماهی ها برای ضربه زدن به خودشان کمک گرفت)

بیشتر توضیح دهید.
حضار:ازنقاط ضعفش استفاده کنیم

-         میگه از خود دشمن ،نه از نقاط ضعفش.
حضار:باید قبل از واردشدن ضربه جنگید(وقتی که ماهی هادنبالش می کردند فرار می کرو اماوقتی فندق رو

ازش گرفتند عصبانی شدبا آنها جنگید.

 

تجربه اول:

1.در کار فرهنگی به این تجربه رسیدم که تا وقتی از اهداف یک گروه فرهنگی باخبر نشدم از اظهار نظر ،نقد وپیشنهاد جلوگیری کنم،چون اینگونه تنها خودم را خسته کرده ام.

2.بهتر است گروه ها و تشکلهای فرهنگی بیشتر به اهداف تشکل بپردازند تا جذب

- .اگر قرار باشد تا اگاهی کامل از تفکرات گروه هیچ پیشنهاد و انتقادی صورت نگیرد اوضاع به همین منوال خواهد گذشت و هیچ تغییری نخواهد کرد.

دبیر: چرا؟

حضار:چون فرد حتی در مواردی که با گروه مخالف است اعتراضی نمیکند و عقیده اش را بیان نمیکند.

دبیر:.خیر!اظهار عقیده نمیکند تا زمانی که از اراء گروه مطلع نشده. و این اگاهی با مدتی حضور در گروه میسر میشود.

**.مگر میشود بدون بحث و گفتگو به این آگاهی رسید؟

-          بله. در طول زمان تفکرات مجموعه بروز میکند.

حضار: .بهتر افکار و هدف را درست بفمهند،در صورتی که افراد ریاکار باشند یا اهداف صوری باشند و هدف دیگری مورد نظر بوده باشد، و هدف نهایی هم مورد اشکال باشد،تکلیف چیست؟

دبیر: درسته(یعنی درسته و باید به این نکته هم توجه کرد!!!)

-          .علت اینکه ابراز خستگی میکند شاید به این علت است که اهداف گروه را مغایر با اهداف خود میبیند،پس اظهار نظر را بی نتیجه میداندو تصور میکند تنها خود را خسته کرده است(اب در هاون کوبیدن)

-          باید کاری در پیش بگیرد ،نمیتواند دست روی دست بگذارد

-          خوب اول اهداف رو بفهمد بعد قدم پیش بگذارد

-          کسی که قراراست با یک گروه کار فرهنگی کند،اول باید گروه را بشناسد و اگر نظراتش با گروه هماهنگ بود با گروه وارد عمل شود ولی اگراهداف گروه مغایر با اهداف شخص بود ،شخص 2راه دارد،اول جداشدن از گروه و دوم در صورتی که توانایی تحمل نظرات مخالف یا توانایی تطبیق را دارد ،ادامه بدهد.

-          اگر ماندن در گروه نیاز باشد چه؟مثلا برای جلوگیری از بعضی فعالیتهای گروه نیاز است که فردی از خود گروه تغییر ایجاد کند.

-          در این صورت به اهداف شخصی خود نمیرسد؟!

دبیر: وقتی هدف فرد جلوگیری از بعضی فعالیتهای گروه باشد به این هدف میرسد.

-          اگر در گروه بماند و همرنگ گروه شود تکلیف چیست؟

دبیر:نباید اینطور شود

-          فعالیت در گروه ،مخالفت با گروه یا تغییر عملکرد یک گروه در بطن گروه دشوار تر از فعالیت و مخالفت در بیرون از گروه و تحت لوای یک گروه دیگر است.

-          سختب کشیدن گاهی لازم است

دبیر: همان بازدهی را دارد.

-          اما حدیثی هست که میگه انجام ندادن کار بد از انجام دادن کار خوب بهتر است.

-اگر همان بازدهی را دارد پس بهتر است از گروه جداشود و با تشکل هم رای خود فعالیت کند.

- .باید دید ایا فرد توانایی تاثیرگذاری بر روی گروه را دارد.ایا بودنش بهتر از نبودنش در گروهه؟

- حضور در گروه و اگاهی از فعالیتهای گروه این اجازه را به فرد میدهد که بتواند انتقاد کند.در صورتی که در بیرون از گروه انتقاد کند به جرم ناآگاهی از فعالیتهای گروه ،انتقاد او توسط گروه پذیرفته نخواهد بود.

جمع بندی:

دبیر: . جلوگیری ازیک فعالیت در نطفه همواره موثرتر بوده است.چون یک ایده وقتی راه می افتد قدرت میگیرد یا وقتی کار انجام شد سخت میشود آنرا جبران کرد.مثلا تخریب آسان است ولی اثبات وجبران به مراتب سخت تراست.

مثال :حضور در مسابقه کتابخوانی برای بررسی بازدهی و حصول نتیجه!چون هدایای مسابقه کمی حساسیت برانگیز بود ،نیاز بود بررسی شود که آیا این حقیقت دارد،ایا حق بچه های تسنیم بیشتر نبوده؟! و حضور در بطن کار و اگاهی از روند مسابقه بعدها حق اعتراض را از ما(دبیر و همراهان) سلب نمیکرد ،چون ما هم از شرکت کنندگان بودیم.

تجربه دوم:

خاطره شیرین چیدن میوه از درخت با سختی !!!

دبیر:1.ما مراقب باشیم ترویج بالا رفتن از دیوار مردم نکنیم

2.وقتی هدف دردسترس تر باشد قطعا تلفات کمتر است ،وقتی هدف ارزنده تر باشد تلفات بیشتر خواهد بود(مثل گردو چینی با پسته چینی)

تصور اینکه داشتن یک هدف بزرگ هیچ تلفاتی ندارد و نهایت ضرر نرسیدن به ان هدف است،اشتباه است چرا که ممکن است سقوط کنیم و سقوط میتواند جبران ناپذیر باشد.

_ نویسنده ترجیح داده عین متن صحبت دبیر نوشته نشود.

دبیر: زمانی که گفته میشود "اذا فسدالعالم فسد العالم"زمانی که دانشمندی فاسد شود عالمی فاسد میشود،موید همین نکته است.یک عمر تلاش با یک حرف ناصحیح بر باد میرود.(سقوط با شتاب ازاد)

تجربه سوم:

1.طی فعالیت های دنباله دار و مرتبط نباید وقفه و فاصله ای بیفتد چون ممکن است افرادی که در ابتدای امر بی تفاوت بوده اند با پیشبرد کار دغدغه مند شوند.

2.بهتر است اجرای برنامه ها در کلاس و دانشگاه باشد تا در سالن امفی تئاتر.کلاس بیشتر جنبه اموزشی را حفظ میکند .

دبیر: اتفاقا نظر بعضی مخالف این نظراست.عده ای دوست دارند این کلاسها بیشتر جنبه تفریحی داشته باشد و در امفی تئاتر برگزار شود تا از اول تا اخر هفته یکسان وبا رفتن سر کلاس نگذرد. البته با این کار جنبه اموزشی کم میشود.

-اگردرحین فعالیتهای دنباله دار موضوع مهمتری برای کار پیش امد ،تکلیف چیست؟

- هماهنگی برنامه های دنباله دار به راحتی صورت نمیگیرد.خواه ناخواه وقفه ایجاد میشود.ثانیا اگر افراد واقعا دغدغه مند باشند در هر شرایطی پیگیر دغدغه های خود خواهند بود.ثالثا گاهی تداوم و دنباله دار بودن خود باعث ریزش افراد میشود.

 دبیر:باید سنجید کدام اهم است و کدام مهم.باید مورد جدید را با کل مجوعه مقایسه کرد.

تجربه نشان داده گاهی وقفه لازم است و بدون وقفه ممکنه ریزش پیش بیاید.همه افراد توان ندارند پابه پای ما پیش بیایند.

تجربه چهارم:

صبر و گاهی تکرار یک کار برای به ثمر رساندن یک کار مهم است.شاید بتوان گفت کار فرهنگی هر کار خوبی است که نتیجه خوبی در بر دارد.تجربه ها:

الف)پیشنهاد طب سنتی به زوجی که بچه دار نمیشدند ولی به سبب این توصیه بچه دار شدند. تاثیر بر همه فعالیتهای این زوج و استفاده از رهنمودهای اسلام در تمام مسایل زندگی

ب)خرید نرم افزارهای آموزشی برای اعضای خانواده و قرارداد شروطی برای آنها مثلا اگر این کتاب را خواندند کتاب دیگری جایزه میگیرند

ج)حل و فصل دعوای بین بچه ها توسط یکی از خانمهای فامیل البته به طریق ناصواب و به وجود آمدن کینه در دل بچه ها نسبت به ان خانم.و با در نظر گرفتن این نکته که ایشان چادری ،محجبه و به ظاهر مومن بودند.

صاحب تجربه این طور نتیجه گیری کردند که یا نباید چادر سر کنیم یا با سر کردن چادر نسبت به همه نکات دقیق باشیم و همه اصول را رعایت کنیم.

-          اگر طب سنتی اسلامی در این مورد نتیجه نمیداد بازهم نباید با ان موافق میشدند؟

دبیر:اعتراض وارد است!!

-          .وقتی بچه ها باید طور ی تربیت شوند که یک صفت بدی که از شخصی با یک ویژگی خاص دیدند به کل افراد با ان ویژگی خاص تعمیم ندهند مشکل حل خواهد شد.

دبیر: بهتر چیزی را مقدس فرض نکنیم.هیچ جیزی به خودی خود تقدس ندارد مگر اینکه در جهت قرار بگیرد.عدم وجود یک ظاهر مثبت عیب است ولی بودن آن  تازه میشود کالاول.یعنی باید باشد.ولی صرف بودن تقدس زا نیست.همین ها باعث سوءاستفاده میشود.اگراز قاعده ها به حادثه ها برسیم درگیر این موارد نخواهیم بود.مثل افرادی که در همین روزگار از اسم مقام معظم رهبری استفاده میکنند. از سخنان ایشان در جهت منافع خودشان سوءاستفاده میکنند. و ایشان را سپر رفتار ناصحیح خود میکنند.

"از مرحوم صفایی ایراد گرفته میشد که چرا در صحبتها حرفی از مقام معظم رهبری نمی برید؟ایشان میفرمودند نمی خواهم از اسم ایشان برای خودم آبرو دست و پا کنم."

ماباید یاد بگیریم خود حافظ سنت و شعائر اسلامی باشیم نه اینکه از شعائر به عنوان سپر یا پله ترقی استفاده کنیم

-          چطور میشود دیدگاه تشکلها را نسبت به چیزی تغییر دهیم؟

دبیر:اول، با طرف مقابل صحبت کنیم.نه اینکه مستقیما فعل را بد بدانیم و اعتراض کنیم .بلکه بهتر است به صورت سوالی نقد کنیم و دلیل بطلبیم.هر دو طرف با اوردن دلایل خود میتوانند به نتیجه درست برسند.

دوم اینکه از تشکل هم ارز استفاده کنیم برای اعتراض یا تغییر رای.

ختم پاتوق با چند نصیحت از جناب دبیردر مورد انتخابات.

هرکسی وظیفه درست را انجام دهد.بدون ملاک از چیزی دفاع نکنیم.تقوا را رعایت کنیم.اخبار را بدون منبع موثق منتشر نکنیم.

صلوات