امشب سكوت شهر پر از عطر ياس شد..
فاطِمَةُ الزَّهراءِ یابِنتَ مُحَمَّدٍ یا قُرَّ ةَ عَینِ الرَّسوُلِ یا یا سَیِدَتَناوَ مَولاتَنا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکِ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکِ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهَةً عِندَاللّهِ اِشفَعی لَنا عِندَاللّه

سلام بر غمگنانه ترين روايت ولايت!
امروز جان علي از تن مفارقت کرد، گرد يتيمي بر رخسار مهساي زينب نشست، موسم تنهايي حسن فرا رسيد، حسين از همين لحظه، کربلايي شد و طليعه ي عاشورا بر صحيفه ي راز، تابيد.
اي مهدي موعود، اي آخرين حجت يار!
تو شاهدي که مادر سادات را شبانه به جانب مزاري ناپيدا مشايعت کردند و پيکر زخمي شقايق باغ ولايت را به آغوش خاک سپردند و علي بي ياور شد. اي قائم آل ياسين، اي شمس بني هاشم، اي برپا کننده ي قسط ، اي احياگر عدل علي! ذوالفقار قيام از نيام برآور و روا مدار که چنين، امواج غم بر درياي دل شيعه بيفزايند.
امروز از سیمای یاس ها و نسترن های بهاری، نکهت غم می خیزد. امروز شقایق های دشت بی قراری، سیاهپوش زهرای آل یاسینند و از سمت آبی دلدادگی، سحاب حزن و توفان حسرت به آسمان احساس سرخ شیعه رسیده و بارش اشک و تراوش زمزم عشق و ریزش آبشار حرمان و رویش غنچه های درد و داغ، منظر بهار غمند و عندلیب عاطفه را به نغمه ی فرقت فرامی خوانند. یا فاطمه، یا سیدتنا و مولاتنا! ادرکنا !
السلام علیک یا فاطمة الزهرا یا بنت رسول الله!
ما خاک پای یوسف گمگشته ی توییم و حیات و قیام و حکومت و جان و روح و هستی مان رهین یک نگاه آسمانی اوست. انقلاب اسلامی ما جلوه ی کوچکی از نورعنایت فرزند عزیز توست. تمام شقایق های دشت التهاب برای قطره ای از دریای احسانش در انتظار، می سوزند.
خدایا مباد که نسیان و غفلت ما، موعود عاشقان را دل آزرده سازد، که تمام حیات و نهضت ما برای یک تبسم ملیح اوست. سال هاست که دلتنگ غیبت و نهانی اوییم و نیک می دانیم که وجود جودآگینش حضور محض است و نهانی، از آن ماست.
یا فاطمة الزهرا، یا قرة عین الرسول !
پدر و مادرم فدای خاک قدوم گل گمگشته ات باد. نظر عنایت خویش از ما مگیر. ضعیفانیم و چه کسی به ما نظر کند جز مظهر سطوت رسول یار؟ تهی دستانیم و چه کسی احسان مان کند جز جلوه ی غنای دوست؟
یا وجیهتا ًعند الله، اشفعی لنا عند الله!