اسلامی کردن دانشگاه
بسم الله الرحمن الرحیم

صحبت از علم اسلامی و اسلامی کردن دانشگاه ها مدت هاست که به عنوان گفتمان عمومی فضای علمی مطرح شده است.
۲۷آذر را بهانه ای کردیم تا اندکی به این موضوع بپردازیم.درمیان علمای اسلامی معاصر حقیقتا آیت الله جوادی آملی نظرات بدیع وجایگاه رفیعی دارند.در موضوعات پیچیده ای که بسیاری از اهل فن اسیر قالب وفضای گفتمانی شده اند نظرات این عزیز راهگشا بوده است.این بار نیز سری به فرمایشات آیت الله جوادی زده ایم.آیتالله جوادیآملی(حفظه الله): معنای اسلامیسازی دانشگاه این نیست که دخترها از پسرها جدا بشوند...
این مرجع تقلید در دیدار جمعی از اعضای هیئت علمی و مسئولین دانشگاه علامه طباطبایی که در محل بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اسراء برگزار شد، فرمود:
- مسئله اسلامی کردن دانشگاه یک صورت مسئله است؛ معنای اسلامی کردن دانشگاه این نیست که دخترها از پسرها جدا بشوند، نماز اول وقت داشته باشیم، نمازخانه داشته باشیم، دعای کمیل شب جمعه داشته باشیم، دعای توسل شب چهارشنبه داشته باشیم؛ اینها مسلمان تربیت کردن است ،همه ما مسلمانیم این کارها را باید بکنیم، اینها کار دانشگاه نیست، اما اگر دانشگاه این کارها را بکند موفقتر است ولی معنای اسلامی شدن دانشگاه این نیست.
- هر علمی که برای اداره کشور ضروری است، تحصیلش واجب است؛ هر استادی برای رضای خدا باید درس بگوید این یک عمل دینی است، نه علم دینی؛ هر دانشجویی باید برای رضای خدا درس بخواند، نه برای مدرک، این یک عملِ دینی است نه علمِ دینی؛ کاربرد و خروجی علوم باید به نفع جامعه باشد، نه به زیان جامعه، این کار خوب، واجب و دینی است، و با این وجود یک عمل دینی است، نه علم دینی.
- سکولار یعنی بیتفاوت، نه نفی دین؛ یک فیلسوف وقتی که میخواهد وارد بحث شود و بخواهد بحث کند که آیا جهان خودساخته است یا مبدأیی دارد، آزادانه بحث میشود اول عاری از هر دو تفکّر است، نه الهی است و نه الحادی، چون مبادی بدیهی دارد، اجتماع نقیضین دارد، اصل تضاد دارد، اصل تناقض دارد، اصل دور دارد، اصل تسلسل دارد، اصل علیّت دارد با این ابزار وارد بحث میشود اگر معاذ الله کجراهه رفت و الحادی شد آن وقت تمام علوم زیرمجموعه خودش را الحادی میکند، فیزیک، زمینشناسی، طب، داروسازی میشود الحادی، برای این که وقتی خدایی و آغاز و انجامی و قیامتی نیست، الحادِ محض است، همه میشود الحادی، آن وقت آنچه در خارج است به نام طبیعت است، ماورای طبیعت هم فسون و فسانه خواهد بود، طبیعت هم رهاست و هیچ متولّی ندارد، لذا به شانس اکتفا میکنند و میگویند شانس آوردیم، شانس نیاوردیم، چون مبدأ فاعلی را نتوانست ثابت بکند.
- ولی اگر فلسفه کجراهه نرفت و به لطف الهی به راه صحیح رفت، اوّلین خدمتی که میکند به خودش است و همه زیرمجموعه خودش را میکند دینی، چرا؟ برای این که ثابت میکند این نظمی که در عالم هست، ناظمی دارد، حکیمی دارد، آفریدگاری دارد که این را اداره کرده و آفرید آن خدایی که عالَم را آفرید، صحنه میشود فعل خدا میشود خلقت، ما دیگر چیزی به نام طبیعت نداریم، ممکن است کسی بگوید ما علوم طبیعی و ریاضی و فلسفی داریم، ولی وقتی میگوید طبیعی یعنی خلقتشناسی، چیزی در جهان به نام خلقت وجود دارد که حکیم مدبّری آن را آفریده، چنین کسی هم آفریدگار است هم پروردگار.
- بنابراین علم دینی شناسهٴ خود را از معلوم میگیرد؛ علم، ارزش خود را از معلوم میگیرد، روش خود را از معلوم میگیرد، شناسه خود را از معلوم میگیرد، ارزش خود را از معلوم میگیرد. آیا این علم دینی است یا غیر دینی؟ جواب را باید از معلوم بگیریم، معلومِ ما فعل خداست ما فعل خدا را تفسیر میکنیم، چون فعل خدا را داریم تفسیرمیکنیم یقیناً دینی است.
سنجاق:
حضرت آقا(مظله).ضرورت وحدت حوزه و دانشگاه نمودار فرمایشات حضرت آقا(مدظله). وحدت حوزه و دانشگاه
رحیم پور ازغدی.هدف از وحدت حوزه ودانشگاه چیست؟
جدول نظر چهره ها و اساتید حوزه ودانشگاه درباره وحدت حوزه و دانشگاه